%31تخفیف
دانلود محصول:نقش نارسایی کنشهای اجرایی، نظمجویی شناختی هیجان و هوش هیجانی در علائم نارسایی توجه/فزونکنشی بزرگسال
تعداد 113صفحه در فایل word
کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی
نقش نارسایی کنشهای اجرایی، نظمجویی شناختی هیجان و هوش هیجانی در علائم نارسایی توجه/فزونکنشی بزرگسال
مقدمه
اولين موضوعي كه دربارهی اختلال نارسایی توجه[1] همراه با فزونکنشی[2] (ADHD) به ذهن اكثر مردم خطور میکند اين است كه «كودكان مبتلا به اين اختلال نمیتوانند در كلاس حواس خود را جمع كنند و به مطالب درسي توجه داشته باشند، حواس آنها بهراحتی پرت میشود، نمیتوانند ساكت باشند، بیقرار و ناآرام هستند، زياد حرف میزنند و بهسختی میتوانند اعمال و رفتار خود را كنترل كنند».بهعبارتدیگر تصور اكثر مردم دربارهی ADHD اين است كه مبتلايان به اين اختلال دو مشكل رفتاري عمده دارند 1.نارسایی توجه 2.فزونکنشی – زودانگیختگی[3] (ويس[4]، 2008). اختلال ADHD يك اختلال عصب رفتاري[5]، بسيار شايع و زود بروز با علتهای ژنتيكي، رفتاري و بيولوژيكي است كه با نشانههای رفتاري نارسایی توجه، فزونکنشی و زودانگیختگی در طول چرخهی زندگي مشخص میشود (اسپنسر[6] و همكاران، 2007). براي اینکه كودك مبتلا به ADHD تشخيص داده شود، بايد نشانههای فراگير[7] داشته باشد، يعني اینکه نشانههای اختلال در چند موقعیت مشاهده شود. اختلال نارسایی توجه /فزونکنشی ازنظر تاريخي تصور میشد كه اختلالی خاص كودكان است كه منجر به تأخیر رشد كنترل تكانه میگردد و در نوجواني از بين میرود. فقط در چند دههی گذشته بوده است كه ADHD در بالغين شناخته شده است و بهطور موفقیتآمیزی درمان شده است. (كاپلان[8] و سادوك[9]، 2007 ). در رابطه با شيوع اين اختلال، آدلر[10] و همكاران اظهار میدارند كه ADHD بهطور تقريبي در 3 تا 7 درصد كودكان مدرسه رو و 5 درصد بزرگسالان رخ میدهد (به نقل از جاردين[11] لوبی[12] و ایرلوین[13]، 2011) كه هردوی دختر و پسر را تحت تأثیر قرار میدهد (فارونه[14] و همكاران، 2000). در بررسي ديگري دانشمندان نشان دادند كه 2 تا 8 درصد جمعیت کالجها سطوح ازنظر باليني معناداري از نشانههای ADHD را گزارش کردهاند و حداقل 25 درصد از دانش آموزان كالج كه داراي ناتواناییهایی هستند مبتلا به ADHD تشخيص داده میشوند (دي پاول[15] و همكاران، 2009). در ايران پژوهشهای اندكي در رابطه با شيوع ADHD كودك و بزرگسال انجامشده است. در پژوهشی که در تبریز انجام شد ميزان شيوع ADHD بزرگسال در جمعيت موردبررسی 5/5 % نشان داد شد. مردان نسبت به زنان شانس بيشتري براي ابتلا به اختلال ADHD بزرگسالی (4% در برابر 5/1%)نشان دادند (امیری و همکاران،1389). بزرگسالان مبتلا به ADHD وضعیت اجتماعي اقتصادي پایینتر، دشواریهای شغلي بيشتر و تغيرات شغلي بيشتري داشتند. بارکلی نیز اظهار میدارد که : بزرگسالان مبتلا به ADHD، مشکلاتی را در زمینههای مدیریت پول، رانندگی، پیروی از قانون (رفتار ضداجتماعی)، مصرف مفرط مواد یا وابستگی یا سوءمصرف آشکار، مدیریت رفتار و فرزند پروری، ادارهی خانواده، حفظ سلامتی و حتی کارکرد جنسی را ذکر کردهاند (بارکلی[16]، مورفی[17] و فیشر[18]، ۲۰۰۸ ).
مطالعهی پیامدهای ADHD کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکند که نوعی رابطه بین کمبود مهارتهای اجتماعی و عزتنفس با ایجاد دشواریهای تحصیلی، رفتاری، آموزشی، هیجانی و بین فردی در آینده وجود دارد (فایجل، ۱۹۹۵، به نقل از شاو-زیرت[19] و همکاران، ۲۰۰۵). مک گاگ[20] و همکاران (2005) در پژوهشی به بررسی شیوع اختلالهای همبود در بیماران ADHD و دیگر بیماران روانپزشکی پرداختند و نشان دادند که افراد مبتلا به ADHD در طول عمرشان 87% حداقل یک اختلال و 56% دارای 2 اختلال بودند در مقایسه با آنها دیگر بیماران روانپزشکی 64%یک اختلال و 27% دو اختلال را بهصورت همبود داشتند. در رابطه با سببشناسی این اختلال عوامل گوناگونی را مطرح کردهاند، ازجمله مطالعات ژنتیک مولکولی که قصد دارند ژنهای مرتبط با ADHD را که زمینهساز آن هستند را شناسایی کنند. برخی از یافتههای نویدبخشتر ،ژنهای مرتبط با قلمرو انتقالدهندهها را دربرمیگیرند. بهطور ویژه دو ژن دوپامینی مختلف در ADHD نقش دارند. یک ژن دریافتکنندهی دوپامینی که DRD4 نامیده میشود و یک ژن انتقالدهندهی دوپامین که DAT1 نامیده میشود. علاوه بر این عوامل دیگری ازجمله نقش سموم محیطی (مانند سرب، افزودنیها، رنگهای مصنوعی و نیکوتین) (کرینگ[21] و جانسون[22]، دیویسون[23] و نیل[24]، 2012) و تأثیرات خانوادگی را مطرح کردهاند (مش[25] و ولف[26]، 2008). پژوهش ها در زمینهی تصویربرداری عصبی نشان دادهاند که نواحی مختلف مغزی ازجمله ناحیهی خلفی جانبی قشر پیش پیشانی در ADHD نقش دارند و نشان دادهشده که این ناحیه با حل مسئله، حفظ توجه و کنشهای اجرایی مرتبط است (سادک[27]، 2014). کنش اجرایی اصطلاح نسبتاً مبهمی است که به مجموعهی متنوعی از تواناییهای شناختی وابسته به هم اطلاق میشود که بهطور استعاری تحت نام « اجرایی» گردآمدهاند و دربرگیرندهی فعالیتهای برنامهریزی، بازداری پاسخ، ایجاد و استفاده از راهبردها، توالی کردن اعمال بهطور انعطافپذیر، حفظ کردن مجموعه رفتاری و مقاومت در برابر محرکهای مزاحم است (انتشل[28]، هیر[29] و بارکلی، 2014). پژوهشهای بیشماری در ارتباط با نقش کنشهای اجرایی در کودکان و بزرگسالان مبتلابه ADHD انجامشده است و مشخصشده که حوزههای گوناگونی از کنشهای اجرایی ازجمله حافظهی فضایی فعال (یانگ[30]، موریس[31]، تون[32] و تایسون[33]، 2006) حافظهی فعال آوایی منطقی، حافظهی فعال دیداری فضایی (کسپر[34]، آلدرسون[35] و هودک[36]، 2012) برنامهریزی، بازداری، کنترل شناختی (ون مربک[37]، زامورا[38]، گوژمان[39]، لوپز کابرا[40] و گوتیرز[41]، 2013) در آن نقش دارند. همانطور که بارکلی (2011) مطرح میکند کودکان و بزرگسالان اغلب کاستیهایی را در تواناییهای حرکتی، شناختی و هیجانی نشان میدهند که بسیاری از این کاستیها را میتوان تحت عنوان کنش اجرایی نامگذاری کرد. بااینحال بارکلی (2012) انتقاداتی به پژوهشهای انجامشدهی مرتبط با کنشهای اجرایی در ADHD وارد میکند که مهمترین آنها عدم تعریف عملیاتی مبتنی بر نظریه است. او در ادامه بیان میکند آزمونهای رایجی که برای سنجش کنشهای اجرایی ساختهشدهاند، مبتنی بر نظریه نیستند و در رابطه با عدم روایی بومشناختی آزمونهای رایج برای سنجش کنشهای اجرایی ADHD هشدارهایی به دیگر متخصصان داده است. آزمونهای عصب روانشناختی رایج، کمتر مشکلات مربوط به کنشهای اجرایی افراد ADHD را در زندگی روزمرهی آنها منعکس میکنند و اغلب در محیطهای آزمایشگاهی و مصنوعی اجرا میگردند و در این آزمونها اغلب همهی آنچه که بهعنوان اساس کنشهای اجرایی است، در برگرفته نمیشود. براون[42] (2013) نیز بیان می کند که آزمون های مرتبط با کنشهای اجرایی که به وسیله ی عصب روانشناسان استفاده می شود برای سنجش مشکلات افراد ADHD مناسب نیستند. یک رویکرد جدید و جایگزین برای رفع این مشکلات استفاده از مقیاس های درجه بندی رفتارهای مرتبط با کنشهای اجرایی در زندگی روزمره است (روت[43] و جرارد[44]، 2005). یکی از اینگونه ابزارهای درجه بندی، مقیاس نارسایی کنشهایی اجرایی است که توسط بارکلی (2011) ساخته شده است. بارکلی (2010) بیان میکند مفهومسازی ADHD بهصورت دوبعدی که شامل نارسایی توجه و فزونکنشی/ زودانگیختگی است، موجب نادیده گرفتن مفهوم دیگری که به همان اندازه نقش مرکزی در این اختلال دارد، یعنی زودانگیختگی هیجانی میشود. بارکلی و مورفی (2009) همچنین بیان میکند که تکانشگری هیجانی و نارسایی خودنظمجویی هیجانی مؤلفهی مرکزی این اختلال میباشند و نباید صرفاً آنها را مرتبط با این اختلال یا ناشی از اختلالهای همبود با ADHD دانست . مارتل[45] (2009) بیان میکند که خودکنترلی هیجانی شامل حداقل دو گام است: نخست، بازداری واکنشهای هیجانی که بهوسیلهی رخدادها برانگیخته میشوند و گام دیگر خودنظمجویی وضعیت هیجانی بهطوریکه ازلحاظ اجتماعی برای رسیدن به اهداف بلندمدت متناسبتر باشد. پژوهشهای انجامشده در زمینهی تصویربرداری عصبی نیز نشان دادهاند که شبکههای قشر پیشانی در ADHD نقش دارند (والرا[46]، فارونه[47]، مورای[48] و سیدمن[49]، 2007). این شبکهها شامل مسیرهایی است که در بازداری هیجانی و متعاقب آن در خودنظمجویی هیجانها نقش دارند (اوچسنر[50] و گروس[51]، 2005). در سالیان اخیر توجهی روزافزون نسبت به نقش پردازش و نظمجویی هیجانی در طیف گوناگونی از اختلالها معطوف شده است. گروس (2010) بیان میکنند، هرچند که افراد مبتلابه اختلالها روانپزشکی، ماهیت اختلالی متفاوتی دارند، اما همهی آنها سطح بالایی از هیجان منفی را به شیوهها و اندازههای متفاوت تجربه میکنند و همهی آنها تلاش میکنند تا این هیجانها را سرکوب یا ابراز کنند. راهبردهاي نظمجویی شناختي هيجان فرايندهاي شناختي هستند كه افراد براي مديريت اطلاعات هیجانآور و برانگيزاننده به كار ميگيرند (گارنفسکی[52] ، بون[53] و کرایج[54]، 2003) و بر جنبه شناختي مقابله تأکید دارند (گارنفسکی، کرایج و اسپینهون[55]، 2001). پژوهش های درزمینه ی ارتباط ADHD و نظمجویی هیجانی نشان دادهاند که بدنظمجویی هیجانی و زودانگیختگی هیجانی در افراد مبتلا بیشتر از گروه کنترل است (21). بارکلی (2010) نیز نشان داده است که بین تکانشگری هیجانی و مشکلات در زندگی خانوادگی، اشتغال، تعاملات اجتماعی، فعالیتهای جمعی، آموزش، ازدواج، مسائل مالی و مسئولیتهای روزانه در افراد ADHD رابطه وجود دارد . میوسر[56]، بکس[57]، اشمیت[58]، آبلو[59]، میسله[60] و نیگ[61] (2011) بیان میکنند که اگرچه بین ADHD و نظمجویی هیجان رابطه وجود دارد ولی مکانیسم این رابطه نامشخص است. علاوه بر این دیگر پژوهشگران نیز نشان دادند که برخی از جنبههای بدنظمجویی هیجانی مانند خودآگاهی و کنترل هیجانی میتوانند متغیر واسطهای بین نشانگان ADHD و مشکلات اجتماعی، پرخاشگری و نقض قواعد در نوجوانان مبتلابه ADHD باشد (بنفورد[62]، ایونز[63] و لنگبرگ[64]، 2014).
با توجه به انتقادهای مطرح شده توسط بارکلی درمورد کنشهای اجرایی و تاکید او بر روایی بوم شناختی و تعریف مبتنی بر نظریه و همچنین اهمیت توجه به هیجان و نامشخص بودن مکانیسمهای دخیل در فرایند نظم جویی هیجان هدف پژوهش حاضر تعیین نقش راهبردهای شناختی نظمجویی هیجان در علائم ADHD بزرگسال بود.
[1]. Attention deficit
[2]. Hyperactivity
[3]. Impulsivity
[4]. Weiss
[5]. Neurobehavioral
[6]. Spencer
[7]. Pervasive
[8]. Kaplan
[9]. Sadock
[10]. Adler
[11]. Jardin
[12]. Looby
[13]. Earleywine
[14]. Farone
[15]. Dupaul
[16]. Barkley
[17]. Murphy
[18]. Fischer
[19]. Shaw-zirt
[20]. Mcgough
[21]. Kring
[22]. Johnson
[23]. Davison
[24]. Neale
[25]. Mash
[26]. Wolfe
[27]. Sadek
[28]. Antshel
[29]. Hier
[30]. Young
[31]. Morris
[32]. Toone
[33]. Tyson
[34]. Kasper
[35]. Alderson
[36]. Hudec
[37]. Van-Meerbeke
[38]. Zamora
[39]. Guzmán
[40]. López Cabra
[41]. Gutiérrez
[42]. Brown
[43]. Ruth
[44]. Gerard
[45]. Martel
[46]. Valera
[47]. Faraone
[48]. Murray
[49]. Seidman
[50]. Ochsner
[51]. Gross
[52]. Garnefski
[53]. Boon
[54]. Kraaij
[55]. Spinhoven
[56]. Musser
[57]. Backs
[58]. Schmitt
[59]. Ablow
[60]. Measelle
[61]. Nigg
[62]. Bunford
[63]. Evans
[64]. Langberg
نقش نارسایی کنشهای اجرایی، نظم¬جویی شناختی هیجان و هوش هیجانی در علائم نارسایی توجهفزونکنشی بزرگسال
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود محصول:نقش نارسایی کنشهای اجرایی، نظمجویی شناختی هیجان و هوش هیجانی در علائم نارسایی توجه/فزونکنشی بزرگسال” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.