%34تخفیف
منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار
تعداد 352 صفحه فایل word
چکیده:
مطالعه تحولات خانواده در مناطق مختلف جهان، حاکی از افزایش خانوادههاي زن سرپرست میباشد. آمار رسمی کشور ما هم مبین این واقعیت است که در چند دهه اخیر نسبت خانوادههایی که توسط زنان سرپرستی میشوند، روند صعودي را طی کرده است. هنگامي كه يك زن به هر دليلي سرپرست خود را از دست ميدهد و سرپرستي خانواده را بعهده ميگيرد علاوه بر مشكلات روحي – رواني و جسمي حاصل از دست دادن سرپرست خود، با مسائل و مشكلات ناشي از نگاه و رفتار نزديكان، خويشاوندان و جامعه در نهایت طردشدگی از سوی آنها نيز روبرو ميشود، مضاف بر آنكه با مسأله مديريت و معيشت خانواده نيز دست و پنجه نرم ميكند. لذا به نظر میرسد که این قشر از زنان به علت شرایط ویژهای که دارند از احساس شادمانی و پیامدهای مثبت آن محروم میباشند. امروزه شادماني به يكي از شاخصهاي توسعهی جوامع تبديل شده است. وقتی شادي در ارتباط با زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه که از یک طرف محور ایجاد تعادل، مرکز عواطف، مهربانی و آرامش در خانواده هستند و از طرفی هم نقش اقتصادی خانه را نیز عهدهدار شده، مطرح ميشود، اهميت آن دوچندان ميشود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و مطالعه دلایل و زمینههای این احساس و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در اين تحقيق، اکتشافی- پيمايشي است. بدين منظور ابتدا نمونهای 30 نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب شده و دادهها با تکنیک مصاحبه جمعآوری شده است و سپس پیمایش با نمونه 180 نفری و روش نمونهگیری دردسترس و تکنیک پرسشنامه اجرا گردیده است. مدل در نظر گرفته شده شامل متغیرهای؛ عدم پاسخگویی مؤثر بر نیازها، احساس نابرابری، طرد اجتماعی، احساس بیانصافی و احساس شادمانی میباشد. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری، دست به دست هم داده و زمینۀ طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و بواسطه ایجاد این طرد و محرومیت، احساس بیانصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است در نتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شادمانی در زندگی آنها شده است. نتایج متعدد تحلیلهای آماری نیز نشان میدهد که میانگین احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران برابر با 15/38 از 100 میباشد که در حد کمی قرار دارد. همچنین میانگین عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی این جمعیت برابر با 98/57، احساس نابرابری آنها برابر با 63/55، طرد اجتماعی برابر با 65/64 و احساس بیانصافی آنها هم برابر با 05/71 از 100 بوده است. طبق معادله رگرسیون نزدیک به 70 درصد از کل تغییرات میزان احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران توسط متغیرهای احساس بیانصافی، طرد اجتماعی و احساس نابرابری پیشبینی میشود و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی درکنار این سه متغیر تأثیر خود را در تغییرات شادمانی این جمعیت از دست میدهد. در نهایت طبق معادله تحلیل مسیر متغیر طرد اجتماعی قویترین و مهمترین قدرت پیشبینیکننده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است. در مرتبه بعد احساس بیانصافی به صورت مستقیم بیشترین تأثیر را داشته، سومین آن احساس نابرابری است که به صورت مستقیم بر احساس شادمانی این جمعیت تأثیر منفی گذاشته و در نهایت عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی به صورت غیر مستقیم به عنوان آخرین عامل تأثیرگذار قرار دارد.
کلید واژه: زنان سرپرست خانوار، احساس شادمانی، عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها، احساس نابرابری، طرد اجتماعی، احساس بیانصافی، منابع مطرودساز اجتماعی
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.