سنتز كمپلكس فلزي با كرستين و بررسي  تغييرات بيوشيمايي و ميانكنش آن با  DNA

واژه‌های کلیدی:  DNAتیموس گاوی؛ آنتی اکسیدان؛ کمپلکس­های کرستین-بيسموت ؛ برهم­کنش؛ اتصال به سطوح خارجی.

چکیده:

در سال­های اخیر تحقیقات بسیاری بر روی برهم­کنش مولکول­های کوچک با DNA متمرکز شده است. DNA معمولاً اولین هدف داخل سلولی داروهای ضد سرطان می­باشد، بنابراین برهم­کنش بین مولکول­های کوچک و DNAمی­تواند منجر به آسیب در سلول­های سرطانی و توقف تقسیم سلول­های سرطانی و در نتیجه مرگ سلولی شود.

فلاونوئیدها گروه بزرگی از ترکیبات پلی­فنولی طبیعی هستند که به طور گسترده در گیاهان عالی توزیع شده­اند. کرستین (3،′ 3،′4، 5 و7 پنتاهيدروكسي فلاون) یک آنتی اکسیدان هیدروکسیله قوی و یک فلاونوئید عمده در رژیم غذایی است که شایع­ترین ترکیب فلاونوئیدی موجود در طبیعت نیز محسوب می­شود. این ترکیب به طور کلی در بسیاری از غذاهای رايج از جمله سیب، چای، پیاز، آجیل، گل کلم و کلم یافت می­شود. فعالیت­های بیولوژیک کرستین در حضور یون­های فلزی تحت تأثیر قرار می­گیرد. گروه­های اکسو و هیدروکسی موجود در ساختار کرستین دارای توانایی تشکیل کمپلکس با کاتیون­های مثبت مختلف و تولید ترکیبات پایدار هستند. در این مطالعه کمپلکس­های کرستین با یون­های بيسموت (III)  سنتز شده و با استفاده از روش­های طیف سنجی مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته است. سپس فعالیت آنتی اکسیدانی این کمپلکس با استفاده از روش­های پاکسازی رادیکال­های DPPH، فعالیت کاهندگی یون­های فریک (FRAP) و سنجش ABTS مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برهم­كنش دو کمپلکس كرستين- بيسموت (III)و کمپلکس کرستین-قلع(II) با DNA تیموس گاوی با استفاده از طیف سنجی  ماوراءبنفش-مرئی، امپدانس، فلورومتری وويسكوزيته متري مورد بررسی قرار گرفت.

نتايج هر سه روش DPPH، FRAP و ABTS نشان می­دهد که فعالیت آنتی اکسیدانی کمپلکس در مقایسه با کرستین به میزان اندکی کاهش یافته است. از آنجائیکه فعالیت آنتی اکسیدانی فلاونوئیدها به تعداد و محل گروه­های هیدروکسیل در ساختار آنها وابسته است، نتایج بیان کننده جایگزینی یون­های فلزی بيسموت  (III) با گروه­های هیدروکسیل در ساختار کرستین می­باشد که در نتیجه توانایی هیدروژن دهندگی کمپلکس­ها در مقایسه با کرستین تنها کمتر می­شود.

طيف جذبي کمپلکس کرستین-قلع(II) با اضافه كردن  DNA افزايش جذب(هايپركروميسم) را نشان داد و ثابت اتصال10⁵×5 بدست آمد كه با ثابت اتصال بدست آمده از فلورسانس دريك محدوده است(10⁵×8 )است.ويسكوزيته  DNA با افزايش غلظت كمپلكس افزايش نشان داد.

هايپركروميسم در طيف جذبي ماوراءبنفش-مرئي و افزايش شدت فلورسانس در طيف كمپلكس كرستين- بيسموت(III) در حضور  DNA حاصل شد و ثابت اتصال كمپلكس مقدار پاييني بدست آمد(10⁵).ويسكوزيته DNA به همراه افزايش غلظت كمپلكس افزايش يافت .

نتایج داده ها نشان داده است که شیوه­ی اتصال هر دو کمپلکس به DNA، غيردرج شونده و اتصال به سطح DNA است و برهم­كنش هر دو کمپلکس با DNAاحتمالاَ از طریق گروه­های فسفات حضور یافته در اسکلت DNA است.