دانلود پروژه:بررسی زبانی و محتوایی مضامین تربیتی در اندرزنامه های پهلوی (متن های مینوی خرد، اندرز آذرباد مهر اسپندان، اندرزخسرو قبادان و اندرز بزرگمهر)
تعداد 122صفحه در فایل word
بررسی زبانی و محتوایی مضامین تربیتی در اندرزنامه های پهلوی (متن های مینوی خرد، اندرز آذرباد مهر اسپندان، اندرزخسرو قبادان و اندرز بزرگمهر)
در فرهنگ های پیش از پیدایش خط و دوران پیش از ادبیات مکتوب، سنت های ادبی به صورت شفاهی وجود داشته و سینه به سینه منتقل می گشت. در دوران ادبیات مکتوب و با پیدایش خط، حیات این سنت ها پایان پذیرفته و تنها به هنگام نگارش این نوع روایات و ادبیات است که بخشی از عناصر مشخصاً روایی و شفاهی تالیف و تصنیف را میتوان در آن نوشتهها بازیافت.
در ایران باستان انتقال دانش و معرفت عمدتاً بر نقل روایی و شفاهی استوار بود. آثار دینی و ادبی به سبب علاقه به نگه داری سنتهای روایی و نقلی سدهها، سینه به سینه حفظ می شده و به نگارش در آوردن آنها سنتی چندان معمول نبوده است.
برای نمونه کتاب اوستا پس از سدهها انتقال سینه به سینه سرانجام در دوره ساسانیان به رشته تحریر در آمد و پس از به کتابت در آمدن نیز کمتر مورد رجوع قرار میگرفت و موبدان برای اجرای مراسم دینی آن را از حفظ میخواندند.
سابقه نوشتن در ایران به سده ششم پیش از میلاد باز میگردد. نگارش اسناد دولتی، سیاسی و مالی (مانند مطالب کتیبهها، چرم نوشتهها و سفال نوشتهها) در ایران از دیرباز معمول بوده است. شواهد حکایت از آن دارد که تکامل ادبیات از صورت روایی و نقلی به صورت نوشتاری در بخش دوم از عصر ساسانیان صورت پذیرفته است.
از علل اساسی به کتابت در آمدن آثار زرتشتی، حفظ و نگهداری آنها، کم شدن تعداد موبدان حافظ کتاب و ایرادهایی بود که پیروان ادیان صاحب کتاب مثل مسیحیها، برای نداشتن کتاب بر زرتشتیان میگرفتند. در دوره اسلامی اکثر آثار پهلوی به صورت مکتوب در آمد.
از زبان مادی که در غرب و شمال غرب ایران رایج بوده است، اثر مکتوبی در دست نیست. اما از اشاراتی که در نوشتههای مورخان یونانی نظیر کتسیاس، دینون و هرودوت به داستانها، قصهها و اشعار این دوره شده است، در ادبیات روایی و سینه به سینه این دوره را میتوان پی گرفت.
تنها شاهد مستقیمی که نشان میدهد مادها خط را میشناختند، تکهای سیمین است که در تپه نوشیجان کشف شده و بخشهایی از دو نشانه خط میخی بر آن به جا مانده، اما شناسایی نوع خط میخی و زبان آن ناممکن است.
ما از دوران فارسی باستان تا فارسی میانه و فارسی دری آثار مکتوب و نوشته هایی در دست داریم که هویت ملی و غنای فرهنگی ایران را پشتیبانی می کند. شناخت و آگاهی همگانی مردم ما از فارسی میانه و دیگر زبان های ایرانی میانه همراه با آموختن آن زبانهای قدیمی و هم بهره گرفتن از آن ها برای فارسی سودمند است. پیوستاری و ارتباط مستقیم میان فارسی و فارسی میانه را نمی توان انکار کرد.
چنانكه مي دانيم زبان رسمي و ادبي ايران در دوره ساساني، گویش پهلوي جنوبي يا پهلوي پارسي بود. دوره ای که از سال 330ق.م تا661 م. را در بر گرفته و در دورترین نقاط مرزی ایران گویش داشت.کانون اصلی این زبان، جنوب وجنوب غرب ایران به مرکزیت فارس بوده اين گویش در دربار و دستگاه دیوانی و موبدی چون يك زبان رسمي عمومي بكار مي رفته و در همان حال زبان و ادب سرياني هم در كليساهاي نسطوري ايران كه در اواخر عهد ساساني تا برخي از شهرهاي ماوراءالنهر گسترده شده بود، کاربرد داشت.
بعد از ورود اعراب به ایران و فروپاشی دولت ساسانی این زبان به خاطر نزدیکی به مرزهای مسلمانان زودتر دستخوش تغییر و تحول گشت. گر چه با فروافتادن دولت ساسانيان گویش پهلوی در دستگاه دیوانی از رسمیت افتاد، ولی برای مردم هم چنان زبان محاوره ای بوده است.
به هيچ روي نمي توان پايان حيات ادبي گویش پهلوی را مقارن با اين حادثه بزرگ تاريخي دانست. چه از اين پس تا ديرگاه هنوز گویش پهلوي در شمار گویش های زنده و داراي آثار متعدد پهلوي و تاريخي و ديني بوده و حتي بايد گفت: غالب كتبي كه اكنون به خط و گویش پهلوي در دست داريم، متعلق به بعد از دوره ساساني است. از اين گذشته در تمام ديوانهاي حكام عرب در عراق و ايران و ماوراءالنهر به خاطر نفوذ و تسلط ایرانیان بر دستگاه دیوانسالاری حکومت اعراب، تا مدتي از خط و گویش پهلوي استفاده مي شده است.
با همه اين احوال پيداست كه غلبه عرب و رواج زبان ديني و سياسي عربي بتدريج از رواج و انتشار گویش پهلوي مي كاست. خط پهلوي هم بر اثر صعوبت بسيار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گشته و بجاي آن خط عربي معمول می شد. خط عربي با همه نقص هايي كه براي فارسي زبانان داشت به مراتب از خط پهلوي آسانتر می نموده تا آنجا كه پس از چند قرن فراموش شد. این کار پس از 200سال اتفاق افتاد که از این دوران 200 ساله هیچ اثر مکتوبی در دست نیست.
به همان نسبت كه گویش پهلوي رسميت و رواج خود را از دست مي داد، زبان عربي در مراكز سياسي و ديني نفوذ يافته و برخي از ايرانيان در فراگرفتن و تدوين قواعد آن كوشش مي كردند. با این حال از ميان همه ملل مطيع عرب تنها ملتي كه زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبي اش به دفاع پرداخت، ملت ايران است.
نخبگان و دانشمندان ایرانی نیز بخاطر جا نماندن از قافله آثار خود را به عربی نگاشته و یا آثار به جا مانده از دوران قدیم را به عربی ترجمه می کردند. این امر تحولی شگرف در ادبیات ایران باستان بود که باعث شد آثاری چند از آن زمان به خط عربی به دست ما برسد که خود بازتاب کننده آموزه ها و باورهای دینی نیاکان ما است.
تا قسمتي از قرن سوم هجري كتابهاي معتبري به خط و زبان پهلوي تأليف شده در بسياري از مسائل مختلف از قبيل: منطق، طب، تاريخ، نجوم، رياضيات، داستان هاي ملي، قصص و روايات و نظاير آنها به زبان عربي ترجمه شد. از آن جمله: كليله و دمنه، آيين نامه، خداي نامه، زيج شهريار، ترجمه پهلوي منطق ارسطو، گاه نامه، ورزنامه و…
ادبیات پهلوی بررسی و معرفی نمونههای ادبی برجسته و شاخص متون مختلف زردشتی است که تا قرنهای سوم و چهارم قمری به زبان فارسی میانه زردشتی یا پهلوی نوشته شدهاند. همچنین به آن دسته از آثار ادبی که در دوره باستان در اوج شکوفایی بودهاند و برخیشان تا دوره ساسانی نیز دوام داشتهاند، پرداخته است.
در همين اوان كتبي مانند دينكرد، بندهش، شايست نشايست، ارداويرافنامنه، گجستك ابالش، يوشت فريان، اندرز بزرگمهر بختكان، ماديگان شترنگ، شكند گمانيك و يچار و امثال آنها به زبان پهلوي نگاشته شده است كه بسياري از مطالب مربوط به ايران پيش از اسلام و آيين و روايات مزديسنان و داستانهاي ملي در آنها محفوظ مانده است.
کاتبان وابسته به جوامع موبدی زردشتی در ایران و هند طی دورههای طولانی و پراُفت و خیز انتقال فرهنگی، بارها و بارها دست به گردآوری و کتابت این متون زدهاند و موجب ماندگاری آنها شدهاند.
گرچه بخش اعظم آثاری که به زبان پهلوی به جا مانده مضمون دینی داشته، اما در میان آنها آثاری هم هستند که از نوع اندرزنامه و خردنامهاند یا آثاری که به بازگویی سرگرمی ها و آداب و آیین های رایج در دربارها پرداختهاند. مؤلفان اين كتب غالباً از موبدان بوده و به اين سبب از تاريخ و روايات ملي و ديني ايران قديم اطلاعات كافي داشته و تا حدود قرن پنجم هجري رواياتي راجع به آشنايي برخي از ايرانيان با ادبيات اين گویش در دست است. منظومه ويس و رامين كه در اواسط قرن پنجم هجري به نظم درآمده، مستقيماً از پهلوي به شعر فارسي ترجمه شده و حتي در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداويرفنامه پهلوي را به نظم فارسي درآورد.
پیش از این نیز متون ادبی فارسی میانه بارها و از وجوه مختلف وصف و بررسی شده است. تحریرهای مکرر کاتبان از یک اثر و تغییراتی که در روایات گوناگون آن پیش آمده سبب شده تا مؤلف اصالت، اهمیت و اعتبار هر اثر را مبنای گزینش آن قرار دهد. در ارائه هر اثر ابتدا بخشی از متن پهلوی به صورت آوانوشت و پس از آن، ترجمه آمده است. در ترجمه هر متن وفاداری به اصل، اصل قرار گرفته، حتی اگر سنگینی متن همچنان باقی مانده باشد. تعیین و تقسیم گونههای ادبی روشی برای تعیین نوع ادبی هر اثر و شکل و محتوای آن می باشد.
زبان فارسی میانه تا سال 700 م. در زمان حکومت عبدالملک دردستگاه دیوانی و اداری ایران رایج و زبان نوشتاری بوده است.کم کم با رواج خط و زبان عربی زبان فارسی رنگ باخته و منحصر به زبان گفتاری اقلیت زردشتی گشته که آشوب های زمانه آنها را برای حفظ دین باستانی ایران مصمم تر کرده بود. بعدها با حمایتی که از سوی دولت های ایرانی مانند سامانیان و طاهریان از زبان فارسی به عمل آمد، خاصه در ناحیه شرق ایران باعث شد که نو زایی ادب فارسی حاصل شود.
با آنکه ادبیات پهلوی دامنهای گسترده داشته، لیکن در این کتابها بیشتر متونی انتخاب و بررسی شدهاند که در شناخت دین زردشتی و جهان معنوی حاکم بر دوره ساسانی از اهمیت و اعتباری خاص برخوردار بوده اند. متون پهلوی ساسانی از هر حیث دارای اهمیت و به سه دسته مهم تقسیم می شوند:
1-متون دینی شامل:
بخش اعظم این متون به بررسی دینکرد یا به عبارتی «دانشنامه مزدیسنی» و بندهش اختصاص دارد. متونی که مبیّن کیهانشناسی، جهاننگری و آخرتشناسی زردشتی است. و در بر گیرنده ی متن های دینی، گیهان شناسی یا بندهش، زاداسپرم، دینکرد، دادستان دینیک، شکند گمانیک ویچار، اردویراف نامه و گجستیگ ابالیش می باشند. این متون به تحولات آرا و عقاید ایرانیان باستان پرداخته و قابل توجه کسانی است که به اساطیر علاقمندند.
2-متون غیر دینی یا اندرز نامه ها شامل:
مجموعههایی که میتوان آنها را زیر عنوان کلی اخلاقیات، اندرزها یا حِکَم آورد. متون اندرزی مینوی خرد، دینکرد 6، اندرز آتوربا د مهراسپندان، یادگار بزرگمهر، اندرز پوریوتکیشان، اندرز خسرو قبادیان، اندرز دانایان به مزدیسان، اندرز اوشنر دانا، پنج خیم روحانیان، اندرز بهزاد فرخ پیروز، اندرز دستوران به بهدینان، اندرز کنم به شما کودکان، خویشکاری ریدگان و داروی خرسندی. این متون بر رفتار متناسب با هنجار های اخلاقی مرسوم در میان مزدا پرستان تاکید دارند.
3-متون حقوقی شامل:
ماتیکان هزار دادستان، روایت امید اشه وهیشتان و شایست و ناشایست. این متون به طور کامل تصویری روشن از مبانی فقه و حقوق دوره ساسانی را به دست می دهند. همچنین آثاری که به بازگویی آداب و آیین های حاکم بر محیط طبقه اشراف و روحانیون و درباریان آن دوره میپردازند. بعضی از این آثار نیز متون متعلق به علوم پزشکی، ستارهشناسی و نجوم و… است.
بارزترین خصوصیت برگزیده در این کتاب ها، تأثیری است که از حیث تاریخی و فرهنگی بر ادیان و فرهنگهای هم جوار خود داشتهاند. تحقیق در آنها به فهم بهتر زوایا و وجوهی از ادیان مسیحی شرقی، یهودی و اسلام کمک میکند. نکته مهم دیگر، تأثیر این آثار بر نخستین اشعار فارسی پس از دوره ساسانی است که بسیاری از انگارههای ذهنی و زبانی شان را از این متون اخذ کردهاند.
مهمترین بخش ادبیات پهلوی مربوط به اندرز نامه هاست. اندرز نامه هایی که بر اساس اخلاق مزدیسنی نگارش یافته و شامل ده ها گفتار و رهنمود هایی است که معرف اندیشه، گفتار و کردار مزدا پرستان در دوران گذشته بوده است. بنا به رأی مورخان مختلف، ظهور زرتشت به قرن یازدهم تا ششم پیش از میلاد برمیگردد.
بر این اساس اهتمام ایرانیان به پند و حکمت بسیار کهن و پرسابقه است.«پندها از آدمی میخواهند که خوب رفتار کنند، خوب سخن بگویند و چون با خود تنها شدند، خوب بیاندیشند.». (مزداپور، 1386، ص14-15). این خواستههای سهگانه «کردار نیک»، «گفتار نیک» و «پندار نیک» است.
آنچه به این حکمتها و آموزهها نقشی مثبت و فعال میبخشد، این است که واقعبینانهاند و به گونهای طرح شدهاند که به دور از خیالپردازی و رویازدگی در فضایی نا ممکن، در همین زندگی روزمرة مردم عملی باشند.
ایمان داشتن به ارزش پندها و حکمتها هم چنان در ضمیر ایرانیان باقی مانده و خمیر مایة وجودی آنان را شکل داده است. به گونهای که آنان پندار و رفتار و برنامههای خود را در شئون مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر پایة همین ارزشها استوار داشته اند. ارزشهایی که سعادت دنیا و آخرت را بهطور یکسان برای آنان تضمین کرده است.
اندرز در فارسی برابر handarz پهلوی و andarz فارسی میانه و پهلوی اشکانی است. این واژه در پهلوی به معنای “اندرز، حکم، وصیت” و در فارسی “پند، نصیحت و حکایت و وصیت” بوده و به معنی “کتاب و نوشته” هم بنظر آمده است. در مانوی به معنای “حکم، فرمان، ملاحظه” به کار رفته است.
در کل می توان گفت که: هر جا حکمت و دانایی و راهی به سوی حکمت، دانش، ادب و حتی تسهیل امور در کار باشد، سخن از اندرز و اثری اندرزی در میان است. حکمتی که اندرزهای ایرانی بیان می دارند، بر پایه ی “اخلاقی” بنا شده است. (مزداپور ، 1386، ص14-15)
پیامهای اخلاقی در همه جای اوستای کنونی مشاهده می شود، اما بخش اصلی اندرزی اوستا، به نام برش نسک، که نسک ششم از نسک های هادگ مانسریکhâdag mânsrîg است درباره اندرزها و سخنان اخلاقی بوده که متاسفانه از دست رفته است. ( تاوادیا، 2535 شاهنشاهی(1355ه. ش) در آثار هخامنشیان می توان بخش هایی از فرمان کورش بزرگ و ستون چهارم بیستون و کتیبه های داریوش در نقش رستم و… را آثار اندرزی دانست. ( مزداپور؛ ص22-269)
ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که، اهتمام ایرانیان به ادبیات اندرزی معلول عواملی است: یکی از این عوامل ویژگیهای روح شرقی بهطور عام است و دیگری خصوصیات کهن و منحصر به فرد قوم ایرانی که باعث شده تا آنان در تربیت اخلاقی و اجتماعی شیوه های خاصی را دنبال کنند. شاهد این مدعا دریای سرشاری از اندرزها و حکمتهای اجتماعی که به شاهان، وزیران، حکیمان و مردان دینی این قوم منسوب است. ( مزداپور؛ ص22-269)
اندرزنامه ها که مهم ترین بخش ادبیات پهلوی را تشکیل می دهند به دو دسته تقسیم می شوند. ( تفضلی، 1383، ص180).
دسته اول یا اندرزهای موجز:
این اندرز ها به دو دسته دینی و عملی-تجربی تقسیم می شوند. (Boyce, 1987, pp.11-16) بیشتر این اندرزها به بزرگان و شاهان و موبدان تاریخی یا اساطیری نسبت داده می شود. مانند: جمشید، آذرنرسه، آذرمهر، بهداد آذر اورمزد، آذر بوزید، اورمزد سگزی، آذرباد مهرسپندان، خسرو قبادان (خسرو انوشیروان)، بزرگمهر، اوشنر دانا (وزیر کیکاوس) ، بهزاد فرخ پیروز و…(تفضلی، 1377 ص181-195).
دسته دوم یا اندرزهای دینی:
این دسته از اندرزها وظایف اخلاقی مومنان زرتشتی را بیان می کنند. این اندرزها سه دسته اند:
1- راهنمائی ها و دستورالعملهای آمده در متن پازند خویشکاری ریدگان (وظایف کودکان).
2- اندرزهای موجز دینی عمومی مانند چیدگ هندرز پوریوتکیشان (چیده اندرز نخستین دینداران).
اندرزی از متن چیدگ اندرز پوریوتکیشان:
êg spâsdâr, bûdan pad spâsdârîh ên kû tuwân kardan kû ruwûan dušuox nê rasêd.
سپاسدار باید بودن، درباره سپاسداری اینکه باید تلاش کند که روان به دوزخ نرسد.
3- متون موجز دینی در سطح بالا مانند اندرزهای کتاب ششم دینکرد. (Shaked; pp.11-16)
اندرزی از کتاب ششم دینکرد:
ušân êniz ôwôn dâšt kû xwêškârag pad ôy bawâd kê šnâsad.
ایشان این نیز این گونه داشتند که خویشکاری را نسبت به کسی (باید) کرد که شناس(باشد).
ušân êniz ôwôn dâšt kû ohrmazd xwadây ên dâm pad xêm dâd ud pad xrad dâred ud pad dên abâz o xwês ;kunêd.
ایشان این نیز این گونه داشتند که اهرمزد خدا این دام (=آفرینش) را به کمک خیم آفرید و به
کمک خرد نگه دارد، و به کمک دین باز به نزد خویش باز گرداند. دینکرد 6 (تفضلی، 1376، 189-188)
اندرزهای عملی- تجربی دو دسته هستند:
1- راهنمایی ها و دستورالعمل ها مانند: آیین نامه نوشتن و سور سخن (سخنرانی مهمانی).
2- اندرزهای موجز عمومی مانند: اندرز آذرباد مهرسپندان، اندرز بهزاد فرخ پیروز و اندرز اوشنر دانا. (Shaked; ibid; pp.11-16)در این اندرزنامه ها از کنایه و تشبیه و تمثیل به منظور تاثیر بیشتر مطالب بر ذهن خواننده استفاده می شود (تفضلی،1377، ص199). یکی از مفاهیم مهم در اندرزنامه ها مفهوم پیمان (میانه روی) است. “شاکد” آن را بازمانده ایرانی باستان، ولی دومناش، تأثیر فلسفه یونانی می داند.(تفضلی؛ پیشین؛ ص201)افزون بر این در بسیاری از این اندرزها اندیشه های جبری ترویج می شده که بویس آن را از نتایج شاخه زروانی زرتشتی گری می داند. (Boyce; ibid; p.53)
اندرزنامه های موجز عبارتند از:
کتاب ششم دینکرد، اندرز آذرباد مهرسپندان، واژه ای چند(از) آذرباد مهرسپندان، اندرز انوشگ روان آذرباد مهرسپندان (فصل 62 کتاب روایات پهلوی)، ده اندرز به نام آذرباد مهرسپندان و دیگر پوریوتکیشان در کتاب سوم دینکرد، یادگار بزرگمهر، اندرز اوشنر دانا، اندرز دانایان به مزدیسنان، اندرز خسرو قبادان، اندرز پوریوتکیشان، اندرز دستوران به بهدینان، اندرز بهزاد فرخ پیروز، خیم و خرد فرخ مرد، پنج خیم آسرونان، داروی خرسندی، خویشکاری ریدگان، دادستان مینوی خرد و… (تفضلی؛ پیشین؛ ص 181-196).
در سه اندرزنامه “اندرز دانایان به مزدیسنان”، “اندرز بهزاد فرخ پیروز” و “خیم و خرد فرخ مرد” قطعاتی شعری نیز یافته شده است. (تفضلی؛ پیشین؛ صص187 و 190).اندرز اوشنر دانا اندرزی منحصر به فرد و شامل پرسش ها و پاسخ هایی مرتب شده بنابر اصل اعداد است. مشابه این اندرز عددی نزد یهودیان و مسیحیان و بوداییان دیده می شود. (تاوادیا؛ پیشین؛ ص141-142)
دسته دیگر از ادبیات اندرزی چیستان و مناظره است. از این دسته آثار به دو مورد مادیان یوشت فریان (کتاب یوشت فریان) و درخت آسوریک می توان اشاره کرد. (Boyce; ibid; pp54-55)
از داستان های اندرزی می توان هزار و یکشب، کلیله و دمنه و سندبادنامه را نام برد که بیشتر اصل هندی دارند. نسخه پهلوی این داستان ها از دست رفته است.( مزداپور؛ پیشین؛ ص39) در نوشته های فارسی و عربی آمده که اندرزهایی بر نگین انگشتری و تاج شاهان نیز کنده شده است. صحت گفته این نوشته ها را نمونه این اندرزها بر روی مهرهای ساسانی تایید می کند.(تفضلی؛ پیشین؛ ص211-212)
بررسی زبانی و محتوایی مضامین تربیتی در اندرزنامه های پهلوی (متن های مینوی خرد، اندرز آذرباد مهر اسپندان، اندرزخسرو قبادان و اندرز بزرگمهر)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.