%38تخفیف

بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی

تعداد 126 صفحه در فایل word

کارشناسی ارشد در رشته­ی پژوهشگری علوم اجتماعی

 

بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی

 

کلید واژه­ها: گرایش به دموکراسی، طبقه اجتماعی

چکیده

   پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی» می‌باشد، كه با هدف تبيين گرایش به دموکراسی از منظر طبقات اجتماعی (بالا، متوسط، پایین) در بین شهروندان بالای 18سال شهر گیلانغرب انجام گرفته است. این تحقیق به روش پیمایشی و با نمونه ی 362 نفری از شهروندان (زن و مرد) ساکن شهر گیلانغرب انجام گرفته که با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شده‌اند.  ابزار پژوهش پرسشنامه است. داده‌های حاصله به دو شیوه توصیفی و استنباطی تحلیل آماری شده‌اند. عمده‌ترین یافته‌های پژوهش نشان داد:

بین طبقه اجتماعی و گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین سن، جنس، تحصیلات، درآمد، شغل، مالکیت، محل سکونت، محل تولد  و استفاده از مطبوعات داخلی با گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود نداشت. بین استفاده از رسانه‌های ملی(رادیو و تلویزن)، اینترنت و ماهواره با گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود داشت. در کل یافته‌های این تحقیق نشان داد که گرایش به دموکراسی در بین تمام طبقات جامعه یکسان و مشابه می‌باشد. و افراد طبقات اجتماعی مختلف با هر میزان سطح سواد، درآمد و شغلی به دموکراسی گرایش دارند، و این بیانگر آن است که گرایش به دموکراسی از طبقه اجتماعی متابعت نمی‌کند.

 مقدمه

   دموکراسی زاییده اراده خود انسانها است و به رغم تلاشهای بسیار در جهت تأمین آزادی‌ها، برابری‌ها و انواع حقوق انسانها دیری نیست که به منصه ظهور رسیده است. دموکراسي از واقعيات پيش‌ روي جوامع امروزي است که از يک آرمان جذاب به سرنوشت مقدر همه ما انسان­ها مبدل شده و نه فقط در عرصه سياست، که در کل حيات فکري و فرهنگي جوامع اجتناب ناپذير مي­نمايد. در جهاني كه عقلانيت و بوروكراسي از انسان مدرن امروز، انسان تك ساحتي مي‌سازد،  مي‌توان به قول مارکس اليناسيون و از خود بيگانگي انسان را به وضوح ديد و با ماكس وبر به همگرايي پرداخت و مثل او با بدبيني تمام، انسان را در پشت ميله‌هاي «قفس آهنين» ديد كه راه خلاص و گريز از آن وجود ندارد، اما مي‌توان فرياد انتقادگرايان را نيز شنيد كه نه «بايد راهي به خارج از اين جا وجود داشته باشد»، كه در پي آن يورگن هابرماس خبري فراتر از بازگشت به اين«قفس بايگاني» مي­دهد و تأييد مي‌كند راهي براي برون رفت وجود ندارد. «اما دست كم مي‌توانيم از نزديك شدن ديوارها (يا در واقع تكه پاره شدن) جلوگيري كنيم». اما پاسخ قانع كننده­تر از آن وبر است كه مي­گويد: «دموكراسي تنها شيوه­اي است كه به وسيله آن مي­توان قدرت «قفس آهنين» بروكراتيك مدرن را در هم شكست». پاسخ ماركوزه كه مي­گويد: «دموكراسي بهتر از نظام فاشيستي است».  در جهان مدرن انسان با خود بيگانه كه شيء وارگي و طلسم‌انگاري كالا و گسترش فرهنگي مصرفي و هژموني «تفوق فرهنگي» را ديد كه چگونه انسان آزاد به دنيا آمده را از هر سو به زنجير مي‌كشند و او را در انزواي خويش انساني مسخ شده تعريف مي­كنند كه جز «خور و خواب و گشني كردن» شخصيتي ندارد. دموكراسي در سايه برابري، آزادي و عدالت مي­‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد انسان را ارزشمند، داراي شخصيت و مشاركت­جو در حوزه زندگي خود كند. او را شهروندي بداند كه مي‌خواهد انتخاب كند و اجازه بدهد در سرنوشت خود و همنوعان خود دخالت كند. دموكراسي مي‌خواهد انسان را از انزواي از خود بيگانه‌اي بيرون بكشاند. او را به تكاپو و تلاش وا دارد تا بهترين و معقولانه­ترين راه را براي خود انتخاب كند و بدين وسيله توده را از خطر عوام فریبی، عدالت را از خطر عقب­ماندگي و امنيت را از خطر سركوب و تماميت‌گرايي نجات دهد. دموكراسي در واقع وعده عدالت و امنيت دوباره به همه كساني است كه از قدرت محرومند، از امكانات بي‌بهره‌اند و از امنيت ساقط هستند. دموكراسي وعده اميد به انسان نوميد و مضطرب دنياي مدرن براي مشاركت در سرنوشت خويش و تفويض اختيار به اين انسان جهت بهره‌بري از امكانات، فرصتها و مسئوليت‌ها مي‌باشد. دموکراسی به عنوان روش حکومت و البته کم خطا ترین آن و نوعی فلسفه زندگی مبتنی بر مدارا، تساهل، تسامح، گفتگوی سازنده، تحمل نظر مخالف و همزیستی مسالمت آمیز، در جهان امروز ضرورتی اجتناب ناپذیر به شمار می‌رود. امروزه تمامی نظام‌های سیاسی دنیا خود را دموکراتیک می‌نامند، زیرا دموکراسی در حول و حوش زندگی سیاسی نوین، فضای از مشروعیت ایجاد می‌کند. دموكراسي رايج‌ترين نظام سياسي است و اصطلاحي است كه به تمام رژيم‌هاي سياسي دنيا مشروعيت می بخشد تا آنجا كه حکومتها حتي در بيان عقايدشان و انتقاد از مخالفانشان سعي مي‌كنند به گونه‌اي دموكراتيك برخورد كنند. با پذیرش مشروع‌سازی یورگن هابرماس می‌توان گفت دموکراسی  نظامی است فکری که حکومت‌ها برای بحران مشروعیت خود از آن استفاده می‌کنند. تا به نوعی حکومت خود را حکومت مردم و بنا به خواسته مردم بدانند.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای 18 سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo