دانلود: بررسی ابعاد ژئواکونومیکی تقابل آمریکا و چین درقرن 21 اثرات و پیامدهای جهانی آن تا سال 2025

تعداد 108صفحه در فایل word

 کارشناسی ارشد (M.A)

گرایش: جغرافیای سیاسی

بررسی ابعاد ژئواکونومیکی تقابل آمریکا و چین درقرن 21 اثرات و پیامدهای جهانی آن تا سال 2025

مقدمه:

ژئواکونومیک گستره وسیعی از جهان را دربرمی گیرد واثرات فراوانی بر تعاملات بین المللی می گذارد.

ازآنجاییکه درسال های اخیر و سال های آینده رقابت اقتصادی آمریکا و چین به طور قابل توجهی افزایش یافته  وجهان را معطوف به خود کرده است رقابت در پیشرفت های اقتصادی این دوکشور علاوه بربعد منطقه ای در بعد جهانی اهمیت بالایی به خود می گیرد و تاثیر بسزایی در یارگیری کشورها به سمت خود را موجب شده است.

شکل بندی های قدرت درسیاست بعد از جنگ سرد به گونه ای دگرگون شد که چین موقعیت خود را به عنوان یکی از بازیگران مسلط نظام جهانی تثبیت نموده است. هیچ کشوری فکر نمی کرد که چینی ها بتوانند موقعیت اقتصادی و راهبردی خود را ارتقا دهند.علت بهبود موقعیت چین در سیاست جهانی آن است که این کشور قواعد بازی برای بازیگران درحال ظهور را مورد پذیرش قرار داده است.

بر اساس چنین قواعدی چینی ها روند رشد اقتصادی و توسعه راهبردی خود را براساس ادغام در اقتصاد وسیاست جهانی پذیرفتند. اگرچه بسیاری از رهبران چین، خود را به اصول انقلاب چین وفادار می دانند اما آنان برای موقعیت و رسالت چینی در نظام جهانی از ابزارهای متنوعی بهره گرفتند تاریخ چین نشان می دهد که قابلیت های بالقوه این کشور برای تبدیل به یکی از بازیگران نظام جهانی بسیار متنوع می باشد، درحالی که که هیچ گاه آنان نتوانستند از چنین نشانه ها و ابزارهایی برای ارتقاء قدرت خود در سطح جهانی بهره گیری نمایند(نجفی سیار 1389 ص ج ).

به این ترتیب اولین مرحله از الگوی رفتار سیاسی وراهبردی آمریکا دربرخورد با چین در قالب تعامل سیاسی شکل گرفت. این امر جهت گیری های چینی ها را در راستای ارتقاء موقعیت بین المللی آنان سازمان داد.از این مقطع زمانی به بعد آمریکایی ها درصدد برآمدند تا کنترل اقتصاد گسترده چین را دردست گیرند.

سرمایه گزاری درچین می توانست منافع و مطلوبیت های فراگیری برای شرکت های چند ملیتی آمریکا به وجود آورد به همان گونه ای که این فرایند زمینه های توسعه اقتصادی و راهبردی در چین را به وجود می آورد همکاری سیاسی،زمینه مشارکت اقتصادی و راهبردی در روابط چین و آمریکا را سبب شد(همان).

به زعم آمریکایی ها، مقدر شده که جهان بر اساس آزادی و دموکراسی و لیبرال دموکراسی آمریکایی اداره شود از سوی دیگر نوعی احساس خاص گرایی میان اعضای جامعه راهبردی و در پس زمینه ذهن آمریکایی ها وجود دارد به عقیده آن ها امریکا یک قدرت برتر و کشور نمونه است.

اما حفظ سلطه آن ها ریشه در مناسبات قدرت دارد.بنابراین یکی از ابزارهای این راهبرد،جلوگیری از ظهور کانون های قدرت در سطح جهان و منطقه ای است.در این راستا آمریکا برای حفظ سلطه و برتری خودش در منطقه آسیا و پاسفیک راهبرد مهار چین را دنبال می کنند اهمیت این منطقه در آن است که بخشی از خطوط تامین کننده انرژِی اقتصاد آمریکا و اروپا از راه های دریایی می گذرد. از طرفی منطقه آسیا و پاسفیک کریدور بسیار مهم و جانشینی برای قدرت افکنی آمریکا به مناطق دیگر است. که درواقع انتقال قدرت آمریکا درسطح جهان بسیار پر هزینه و غیر ممکن خواهد بود. در نهایت این که به دلیل ویژگی هایی که منطقه آسیا و پاسفیک دارد حفظ قدرت در نظام بین المللی تا حد زیادی بستگی به حفظ ثبات دراین منطقه مهم از جهان دارد.(نجفی سیار 1389 ص ز).

 با تحلیلی ژرف در نوع رفتار آمریکا با چین در می یابیم که سیاست مهار چین شانسی برای موفقیت ندارد. این سیاست نمی تواند به صورت اثر بخش به اجرا درآید حتی اگر امروز امریکا بخواهد چنین کاری انجام دهد هیچ قدرت بزرگ دیگری به خواست خود در اجرای این تلاش بی حاصل به آمریکا نخواهد پیوست نمونه این اقدام را می توان در تلاش کشورهای اتحادیه اروپا در سال 2005 برای کنارگذاشتن تحریم تسلیحاتی چین که پس از واقعه(تی آن من درسال 1989 به اجراء درآمده بود) علیرغم میل ایالات متحده مشاهده نمود. بنابراین ایالات متحده در راستای استفاده از مزیت های قدرت ملی وبین المللی چین الگوی تعامل سیاسی و همگرایی اقتصادی را به منظور کنترل و احاطه چین ودر راستای بقای منطق قدرت سلطه گرایانه خود در قبال این کشور اتخاذ نمود تا از تصادم منافع و خواسته های همدیگر جلوگیری کنند(همان)

2- بیان مسئله:

دوران پست مدرن می شود.که یکسره به کارکرد زیربناهای اقتصادی درشکل دادن ژئوپلوتیک جهانی تعلق دارد و جهانی شدن اقتصاد بازار ازاد،نظام جهانی پست مدرن را تشکیل می دهد(مجتهد زاده 131-130 ،1381)

شناخت ابعاد ژئو اکونومیکی دوقدرت اقتصادی غربی وشرقی یعنی آمریکا و چین ودرک تقابل و رویارویی آن ها در سال 2030 مارا در دست یابی به یک هدف کلی مبتنی بر انتقال یافتن یا نیافتن قدرت و به عبارتی جهانی شدن یکی از این دو مارا یاری می رساند البته باید در نظر داشت که چین و آمریکا به عنوان کشور های شناخته شده در جامعه جهانی و نقشی که تعاملات سیاسی ، اقتصادی،امنیتی، نظامی و به خصوص اقتصادی ایفا کرده اند در کانون توجه قرار داشته و دارند.

آنچه در این پژوهش به عنوان مساله از آن یاد می شود این است که رفتار دو قدرت آمریکا و چین در قبال همدیگر بیشتر تحت تاثیر شرایط و مقتضیات خاص حاکم بر دوکشور همراه با تحولات نظام بین الملل،متفاوت بوده است برای تحلیل رفتارها،ابتدا شرایط قدرتی دوکشور آمریکا و چین در دوران مذبور بحث خواهد شد تا بین روش رفتاری متخذه با سطوح قدرت دوکشور ارتباط نظامند وجود داشته باشد در این زمینه،بسط تحلیل رفتاری دوکشور همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، فناوری، فرهنگی و مدیریت تحقیقات دفاعی را در بر می گیرد.

دراین تحقیق به دنبال پاسخ گویی به این سوال هستیم که:

اثرات و پیامد های جهانی تقابل آمریکا و چین در قرن 21 خاصه تا سال 2030 به چه صورت خواهد بود؟

بررسی ابعاد ژئواکونومیکی تقابل آمریکا و چین درقرن 21 اثرات و پیامدهای جهانی آن تا سال 2025