کانیشناسی و زمينشيمي زيستمحيطي محدوده معدني آغدره تكاب و بررسي ميزان تاثير فعاليتهاي معدنكاري و منابع زمينزاد در ايجاد
آلودگي آب، رسوبات و خاك منطقه
1-1- مقدمه
آنچه توسعه و محیطزیست را به هم پیوند میدهد مفهوم توسعه پایدار[1] است. هدف عمده در توسعه پایدار گردآوری مسایل زیستمحیطی، ضرورت اجتماعی و الزامات اقتصادی زیر یک چتر تصمیمگیری واحد است. پایدار نگاه داشتن محیط زیست از سه جنبه مطرح میباشد : جنبه فیزیکی، جنبه اقتصادی و جنبه اجتماعی- فرهنگی. اولین جنبه گرچه به هیچ وجه کافی نیست اما شرط ضروری برای دو جنبه دیگر است (Flakenmark and Suprato, 1992). اهداف هر نوع توسعه، حول محور انسان و تامین نیازهای او میچرخد و فرایندهای این توسعه وابستگی بسیار نزدیکی به منابع آب دارد، به طوری که تاریخچه فعالیتهای انسانی مربوط به آب در واقع همان تاریخ کامل و جامع تمدن اوست (Cox, 1987). آشفتگیهای زیستمحیطی معمولاً با شروع فعالیت و پروژههای مرتبط با آب به صورت اثرات ناسازگار گوناگون در اکوسیستمهای طبیعی و ارزشهای زیباییشناسی مربوط به آن رخ میدهد. یک پیامد زیستمحیطی به راحتی قابل تبدیل به پیامدهای اجتماعی- فرهنگی یا یک پیامد اقتصادی است. محيط زيست از اركان توسعه پايدار در هر كشوري بوده و بدون توجه به آن، منابع طبيعي و انساني دچار نقصان شده و پيامدهاي ناگواري بر كره خاكي و حتي جوامع انساني وارد خواهد آمد. شکی نیست بدون توجه به محیط زیست، توسعه عامل مخرب و نابودکنندهای خواهد بود.
معدنکاري، مواد لازم براي حيات و پيشرفت بشر را فراهم ميکند و از طرفي با افزايش آلودگيها امکان حيات و استفاده از محيط زيست سالم را از بشر سلب ميکند، به همين جهت در بسياري از کشورهای جهان تأثيرات زیستمحيطی عمليات معدنکاري مورد توجه قرار گرفته و در نهايت استانداردهايي در اين زمينه براي فعاليتهاي معدني و حدود آلودگيهاي مختلف حاصل از اين صنعت در نظر گرفته شده است. Brundland (1987) در گزارش خود تحت عنوان «آینده مشترک ما» توسعه پایدار را به شرح زیر تعریف کرده است :
« توسعهای که نیازهای حال حاضر را برآورده کند بدون اینکه توانایی نسلهای آتی را در برآوردن نیازهای خود به مخاطره بیندازد».
این تعریف بطور خلاصه حاوی نکات زیر است :
شناسایی نیازهای ضروری بویژه فقر جهانی
توجه به ایجاد عدالت اجتماعی
شناسایی محدودیتهای تحمیل شده از طرف قابلیتهای فناوری و تشکیلات اجتماعی در رابطه با امکانات زیستمحیطی در تامین نیازهای فعلی و آتی.
معدنکاری یکی از قدیمیترین فعالیتهای بشری است و برای توسعه و استمرار تمدن ضروری میباشد. ریشه معدنکاری به عصر حجر برمیگردد زمانی که اجداد ما سنگ آتشزنه را استخراج کردهاند. وابستگی بشر به مواد معدنی همواره در حال افزایش بوده است و تمدن امروزی نمیتواند بدون محصولات حاصل از معدنکاری تداوم یابد. لیکن بهترین معدنکار کسی است که پاسخگوی مسایل زیستمحیطی نیز باشد بطوری که بتواند نواحی معدنکاری شده را در حد ممکن به حالت اول خود برگرداند یا با انجام فعالیتهایی کمترین آسیب را به محیط فیزیکی اطراف نواحی معدنکاری شده وارد سازد برای مثال از باطلههای معدنی تولید شده در صنایع ساختمانی استفاده نماید یا گودالهای بزرگ ایجاد شده در معادن روباز را به استخر یا دریاچههای مصنوعی تبدیل کند.
تاثیر استخراج مواد معدنی بر محیطزیست نیز بستگی به عواملی نظیر روشهای معدنکاری، جنس و نوع سنگهای موجود، شرایط آبشناختی و اقلیم منطقه، ابعاد عملیات معدنکاری، توپوگرافی و بسیاری از عوامل مرتبط دارد (Keller, 1999; Bell et al., 2002). از این گذشته این اثرات با مراحل مختلف توسعه ذخیره معدنی تغییر میکنند.
مرحله اکتشاف بطور قابل ملاحظهای اثرات کمتری را در مقایسه با مراحل استخراج و فرآوری روی محیطزیست دارد، در واقع مرحله اکتشاف حداقل تاثیر را روی محیطزیست دارد. استخراج و فرآوری مواد معدنی اثرات ناسازگار قابل ملاحظهای را روی زمین، آب، هوا و منابع زیستی دارند. این فعالیتها علاوه بر اثرات مستقیمشان میتوانند اثرات اجتماعی ناسازگاری را روی محیطزیست داشته باشند. این اثرات بهایی است که باید در قبال منافع بدست آمده از معدنکاری پرداخت شود. اگرچه باید سعی کرد اثرات ناسازگار روی محیطزیست به حداقل رسانده شود ولی برخی از صدمات معدنکاری وجود دارند که اجتناب ناپذیر بوده و تاثیر واقعی آنها در آینده در آن سوی مرزهای معدن دیده خواهد شد. مهمترین پیامدهای زیستمحیطی معدنکاری عبارتند از (Wellmer and Becker Platen, 2001) :
– تخریب اراضی و مراتع – آزاد شدن مواد سمی
– بوجود آمدن زهاب اسیدی معدن – به مخاطره افتادن سلامت و ایمنی کارگران
– ایجاد سدهای باطله – آلودگی آب
– آلودگی هوا – تاثیر روی محیط زیست انواع موجودات زنده
– اثرات اجتماعی
با در نظر گرفتن مطالب اشاره شده و با توجه به اينکه ايران کشوری در حال توسعه است و براي پيشرفت خود ناچار به توسعه معادن است بنابراين براي توسعه پايدار صنعت معدن کشور لازم است تا جنبههاي زيستمحیطی معادن و صنايع معدني کشور با توجه به اقليم مناطق مختلف آن مورد شناسايي و مطالعه قرار گيرند.
آنچه توسعه و محیطزیست را به هم پیوند میدهد مفهوم توسعه پایدار[1] است. هدف عمده در توسعه پایدار گردآوری مسایل زیستمحیطی، ضرورت اجتماعی و الزامات اقتصادی زیر یک چتر تصمیمگیری واحد است. پایدار نگاه داشتن محیط زیست از سه جنبه مطرح میباشد : جنبه فیزیکی، جنبه اقتصادی و جنبه اجتماعی- فرهنگی. اولین جنبه گرچه به هیچ وجه کافی نیست اما شرط ضروری برای دو جنبه دیگر است (Flakenmark and Suprato, 1992). اهداف هر نوع توسعه، حول محور انسان و تامین نیازهای او میچرخد و فرایندهای این توسعه وابستگی بسیار نزدیکی به منابع آب دارد، به طوری که تاریخچه فعالیتهای انسانی مربوط به آب در واقع همان تاریخ کامل و جامع تمدن اوست (Cox, 1987). آشفتگیهای زیستمحیطی معمولاً با شروع فعالیت و پروژههای مرتبط با آب به صورت اثرات ناسازگار گوناگون در اکوسیستمهای طبیعی و ارزشهای زیباییشناسی مربوط به آن رخ میدهد. یک پیامد زیستمحیطی به راحتی قابل تبدیل به پیامدهای اجتماعی- فرهنگی یا یک پیامد اقتصادی است. محيط زيست از اركان توسعه پايدار در هر كشوري بوده و بدون توجه به آن، منابع طبيعي و انساني دچار نقصان شده و پيامدهاي ناگواري بر كره خاكي و حتي جوامع انساني وارد خواهد آمد. شکی نیست بدون توجه به محیط زیست، توسعه عامل مخرب و نابودکنندهای خواهد بود.
معدنکاري، مواد لازم براي حيات و پيشرفت بشر را فراهم ميکند و از طرفي با افزايش آلودگيها امکان حيات و استفاده از محيط زيست سالم را از بشر سلب ميکند، به همين جهت در بسياري از کشورهای جهان تأثيرات زیستمحيطی عمليات معدنکاري مورد توجه قرار گرفته و در نهايت استانداردهايي در اين زمينه براي فعاليتهاي معدني و حدود آلودگيهاي مختلف حاصل از اين صنعت در نظر گرفته شده است. Brundland (1987) در گزارش خود تحت عنوان «آینده مشترک ما» توسعه پایدار را به شرح زیر تعریف کرده است :
« توسعهای که نیازهای حال حاضر را برآورده کند بدون اینکه توانایی نسلهای آتی را در برآوردن نیازهای خود به مخاطره بیندازد».
این تعریف بطور خلاصه حاوی نکات زیر است :
شناسایی نیازهای ضروری بویژه فقر جهانی
توجه به ایجاد عدالت اجتماعی
شناسایی محدودیتهای تحمیل شده از طرف قابلیتهای فناوری و تشکیلات اجتماعی در رابطه با امکانات زیستمحیطی در تامین نیازهای فعلی و آتی.
معدنکاری یکی از قدیمیترین فعالیتهای بشری است و برای توسعه و استمرار تمدن ضروری میباشد. ریشه معدنکاری به عصر حجر برمیگردد زمانی که اجداد ما سنگ آتشزنه را استخراج کردهاند. وابستگی بشر به مواد معدنی همواره در حال افزایش بوده است و تمدن امروزی نمیتواند بدون محصولات حاصل از معدنکاری تداوم یابد. لیکن بهترین معدنکار کسی است که پاسخگوی مسایل زیستمحیطی نیز باشد بطوری که بتواند نواحی معدنکاری شده را در حد ممکن به حالت اول خود برگرداند یا با انجام فعالیتهایی کمترین آسیب را به محیط فیزیکی اطراف نواحی معدنکاری شده وارد سازد برای مثال از باطلههای معدنی تولید شده در صنایع ساختمانی استفاده نماید یا گودالهای بزرگ ایجاد شده در معادن روباز را به استخر یا دریاچههای مصنوعی تبدیل کند.
تاثیر استخراج مواد معدنی بر محیطزیست نیز بستگی به عواملی نظیر روشهای معدنکاری، جنس و نوع سنگهای موجود، شرایط آبشناختی و اقلیم منطقه، ابعاد عملیات معدنکاری، توپوگرافی و بسیاری از عوامل مرتبط دارد (Keller, 1999; Bell et al., 2002). از این گذشته این اثرات با مراحل مختلف توسعه ذخیره معدنی تغییر میکنند.
مرحله اکتشاف بطور قابل ملاحظهای اثرات کمتری را در مقایسه با مراحل استخراج و فرآوری روی محیطزیست دارد، در واقع مرحله اکتشاف حداقل تاثیر را روی محیطزیست دارد. استخراج و فرآوری مواد معدنی اثرات ناسازگار قابل ملاحظهای را روی زمین، آب، هوا و منابع زیستی دارند. این فعالیتها علاوه بر اثرات مستقیمشان میتوانند اثرات اجتماعی ناسازگاری را روی محیطزیست داشته باشند. این اثرات بهایی است که باید در قبال منافع بدست آمده از معدنکاری پرداخت شود. اگرچه باید سعی کرد اثرات ناسازگار روی محیطزیست به حداقل رسانده شود ولی برخی از صدمات معدنکاری وجود دارند که اجتناب ناپذیر بوده و تاثیر واقعی آنها در آینده در آن سوی مرزهای معدن دیده خواهد شد. مهمترین پیامدهای زیستمحیطی معدنکاری عبارتند از (Wellmer and Becker Platen, 2001) :
– تخریب اراضی و مراتع – آزاد شدن مواد سمی
– بوجود آمدن زهاب اسیدی معدن – به مخاطره افتادن سلامت و ایمنی کارگران
– ایجاد سدهای باطله – آلودگی آب
– آلودگی هوا – تاثیر روی محیط زیست انواع موجودات زنده
– اثرات اجتماعی
با در نظر گرفتن مطالب اشاره شده و با توجه به اينکه ايران کشوری در حال توسعه است و براي پيشرفت خود ناچار به توسعه معادن است بنابراين براي توسعه پايدار صنعت معدن کشور لازم است تا جنبههاي زيستمحیطی معادن و صنايع معدني کشور با توجه به اقليم مناطق مختلف آن مورد شناسايي و مطالعه قرار گيرند.
Wskbrf –
best allergy over the counter what is allergy medicine called is claritin stronger than benadryl