%28تخفیف

دانلود پایان نامه:مهریه در نظام حقوقی خانواده

تعداد159 صفحه در فایل word

مهریه در نظام حقوقی خانواده

چکيده

 مهریه در نظام حقوقی خانواده از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است ولی به عنوان یکی از عوامل احساس قدرت در زنان، تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته‌است. این پرسش که آیا با بالا رفتن مهریه، احساس قدرت زنان نیز افزایش می‌یابد؟ این احساس در طول دوران زندگی آن‌ها چگونه‌است؟ پرسشی است که این پژوهش در جستجوی پاسخی برای آن است.

 بوردیو در نظریه خود از چهار نوع سرمایه نام می‌برد: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین، در این میان گروه‌هایی که به بیشترین میزان سرمایه دسترسی دارند، در مفهومی قرار می‌گیرند که بوردیو آن را «میدان قدرت» می‌نامد. سرمایه اقتصادی اصل غالب در سلسله مراتب قدرت است و شکل‌های دیگر سرمایه ریشه در سرمایه‌ی اقتصادی دارند. در این پژوهش فرض براین است که مهریه جدا از اینکه به صورت سرمایه‌ اقتصادی برای زن مطرح است، به عنوان یک منبع قدرت، می‌تواند منجر به‌ایجاد دیگر سرمایه‌‌های مورد نظر بوردیو شود.

روش مورد استفاده در اين تحقيق، روش تركيبي است که ترکیبی از روش کمی و  کیفی است. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه بود که با 16نفر از زنان (متاهل، مجرد، مطلقه، بیوه) همراه با گفتگو با سه نفر از قضات شاغل در دادگستری استان سمنان و دو نفر از سردفترداران ازدواج و سه وکیل انجام شد. در بخش کمی نیز با تکمیل پرسشنامه بین240 نفر از زنان شهر سمنان در 8 تیپ (زن متاهل شاغل، زن متاهل غیرشاغل، زن مجرد شاغل، زن مجرد غیرشاغل، زن بی‌همسر بر اثر فوت و شاغل، زن بی‌همسر بر اثر فوت و غیرشاغل، زن مطلقه شاغل، زن مطلقه غیرشاغل) داده‌ها گردآوری شد.

 يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن ‌است كه بین تحصیلات، اشتغال، میزان مهریه، سرمایه اقتصادی در طول دوره زندگی زنان و احساس قدرت زنان رابطه معناداری وجود دارد. مهریه منجر به بالا رفتن احساس قدرت می‌شود، بیشترین احساس قدرت بین زنان بیوه شاغل و کمترین در بین زنان متاهل شاغل مشاهده شد.

کلید واژه: احساس قدرت، مهریه، تحصیلات، اشتغال، طول زندگی

 

  • بیان مسئله

قدرت و احراز آن پدیده‌ای تاریخی است که همواره هم در عمل و هم در اندیشه مطرح بوده‌است. به تعبیری می‌توان گفت قدرت جزئی لاینفک از حیات بشری است که در جامعه و به تبع آن در همه ارکان اجتماعی از جمله خانواده مطرح است. در جریان تاریخ مشاهده می‌شود که در برخی مواقع قدرت در خانواده به مرد یا زن تفویض می‌شد و با آن پدرسری و مادرسری فراهم می‌آمد بنابر این قدرت هر جا به صورتی اعمال می‌شود و هر کس می‌بایست برای کسب آن به منابعی دست یابد و از شیوه‌های خاصی استفاده کند. اما بخش بزرگی از اجتماعات بشری نشان داده‌است که مردان مهمترین منابع قدرت را در اختیار داشته‌اند (ساروخانی،1384: 29).

زندگی در جامعه‌ي صنعتی با نگرش پیش صنعتی نسبت به زنان و وظیفه‌ي آنان در خانواده سنخیت ندارد. شرایط زندگی خانوادگی بر اساس نابرابری جنسیتی به وجود آمده‌است که هم فشارهایی بر زنان و هم فشارهایی بر مردان تحمیل می‌کند و در نهایت باعث می‌شود در جامعه‌ای که سلطه و اقتدار در ابعاد اجتماعی مطلوب تلقی نمی‌شود، در خانواده اقتدار مرد بر زن به وجود آید. اقتداری که باعث تسلط و نظارت مرد بر زن در تمام زمینه‌های رفتاری و اجتماعی می‌شود و در عین حال برخی از رفتارهای ناپسند مردان در خانواده را به عنوان حقوق خانوادگی آنان مطرح می‌کند، بی‌گمان این شرایط خانوادگی بر جامعه نیز تاثیر می‌گذارد.

توزيع قدرت در خانواده كه نمايشگر موقعيت افراد در سلسله مراتب خانوادگي است موضوعي مهم در روابط خانوادگي به شمار می‌آید، افراد صاحب قدرت در خانواده که به یکی از منابع قدرت دسترسی دارند امکان نظارت بر دیگران را نیز دارا هستند. فرد قدرتمند قادر است که در مواردی که تصمیم‌گیری‌های مهمی در خانواده رخ می‌دهد با اتکا به منابع قدرت در دسترس، بر روند اتخاذ تصمیم نهایی تاثیر بگذارد و دیگری را وادار به قبول تصمیم‌گیری خود نماید. فرد قدرتمند از امکانات خود استفاده می‌کند و در نتیجه، دیگری امکان طرح نقطه نظرات خود را نخواهد داشت (لوكس، 1370: 150(.

قدرت را نمي‌توان به معناي داشتن يا نداشتن (برد و باخت) در نظر گرفت، چنين برداشتي به غلو و اغراق در مورد قدرت فرد قدرتمند مي‌انجامد و باعث ناديده گرفتن نقاط “ضعف” اومی‌شود و در نتیجه امكانات فرد با قدرت كمتر براي تاثيرگذاري بر زندگي خود، زایل مي‌شود. اين حالت نه فقط در زندگي روزمره بلكه حتي در سازمان‌هايي با روابط قدرت نهادينه شده نيز وجود دارد. دربررسي مکانیزم‌هاي قدرت بايد بر روي آشكارسازي “ديالكتيك نظارت” تاكيد داشت؛ بدين معنا كه چگونه افراد بدون قدرت، به نوعي از منابع موجود استفاده مي‌كنند تا بتوانند در رابطه‌ی قدرت بر روي فرد قدرتمند اعمال نفوذ كنند. در هر رابطه‌اي كه در نظام اجتماعي وجود دارد افرادي كه ظاهرا بي‌قدرت‌ترين افراد هستند هم قادرند به منابعي دسترسي يابند تا بر روي قدرت نظارت داشته باشند. به نظر می‌رسد تنها اعمال قدرت فرد قدرتمند مدنظر نیست و فرد تحت سلطه نيز داراي امكانات نهفته و پنهانی است كه با استفاده از آنان مي‌تواند برروي فرد قدرتمند تاثير بگذارد. بر این اساس زنان هم که در خانواده از لحاظ دسترسی به منابع قدرت در موقعیت فرودست قرار دارند با استفاده از وسایل و راه‌های گوناگون سعی در کسب قدرت در خانواده دارند (اعزازی، 1380: 68).

 در رابطه  میان دوفرد، مسایل مربوط به ویژگی‌های فردی و احساسی نیز نقش مهمی را ایفا می‌کنند. صاحبنظران منابع قدرت در خانواده را به شرح زیر دسته بندی کرده‌اند: قوانين، هنجارهاي فرهنگي،  منابع اقتصادی، هنجارهاي جنسيتي، تحصيلات و دانايي، تفاوت‌هاي فردي (اعتماد به نفس يا سن) توانايي برقراري ارتباط، عوامل احساسي، ويژگي‌هاي ظاهري و قدرت بدني و همچنين موقعيت و جایگاه فرد در زندگي. با نگاهی ساختاری به منابع قدرت می‌توان گفت که تحت تأثیر این منابع(قوانین، هنجارهای فرهنگی، منابع اقتصادی و قدرت بدنی) مردان در موقعیتی فرادست قرار می‌گیرند (همان).

این که افراد چگونه و در چه شرایطی احساس قدرتمند بودن می‌کنند بسیار مهم است. سهم مردان و زنان از منابع ارزشمند اجتماعات برابر نیست. در ایران نیز قانون در حوزه‌ي عمومی و خصوصی اختیار بیشتری به مرد داده ‌است قوانین خانواده نه فقط به مردان اجازه نظارت بر رفتار، تن و تصمیم‌گیری‌های فردی زنان را می‌دهد بلکه با دادن امتیازاتی به آنان جهت تصمیم‌گیری در مواردی مانند ازدواج مجدد (بدون اجازه از همسر خود) و همچنین نبود امکانات قانونی برای زنان جهت تغییر دادن شرایط زندگی توأم با خشونت (از جمله حق طلاق) به مردان امکان اعمال قدرت را می‌دهد. در قانون خانواده، ماده۱۱۰۵ ریاست خانواده را بر عهده‌ي مرد می‌گذارد. بدین ترتیب، در خانواده مقام فرادستی به پدر و مقام فرودستی به مادر و فرزندان داده شده‌است. ماده‌ي۱۱۳۳ حق طلاق را به مرد می‌دهد: «مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.» (قانون مدنی کشور). این باعث نابرابری در پایان بخشیدن به رابطه‌ي خانوادگی می‌شود، زیرا طبق این قانون مرد برای طلاق زن احتیاج به مدرک و دلیل ندارد، اما زنان حتی اگر حق طلاق را هم کسب کرده باشند باز محتاج ارائه دلیل و مدرک برای طلاق به دادگاه هستند. مواد۱۱۱۷و۱۱۱۴ که به مرد اجازه‌ي منع اشتغال زن و حق تعیین مسکن را می‌دهد و همچنین بند۳ از ماده۱۸ قانون گذرنامه که اجازه‌ي خروج از کشور را منوط به اجازه‌ي شوهر می‌کند، قدرت هر چه بیشتری را به مردان تفویض می‌کند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد که مردان در رفتارهای خود استقلال عمل بیشتری دارند، در صورتی که رفتار زن به صورت وابسته به مرد و تحت نظارت او قرار می‌گیرد.

در مورد قوانین دیگر، باید به محدود بودن دسترسی زنان به منابع اقتصادی توجه داشت. گذشته از رضایت شوهر برای اشتغال که از دسترسی زن به درآمد شخصی جلوگیری می‌کند، باید از نابرابری جنسیتی در مورد ارث نیز نام برد که باعث دسترسی بیشتر مردان به منابع خانوادگی بعد از فوت همسر (زن) و دسترسی محدودتر زن به آن منابع می‌شود. طبق ماده۹۴۶ زوج از تمام اموال زوجه ارث می‌برد، در صورتی که زن از اموال منقول و از ابنیه و اشجار(فقط از قیمت ابنیه و اشجار) ارث می‌برد.

هنجارهای فرهنگی جامعه ايران نیز داراي گوناگوني بسيار زياد است و حتی در برخی مواقع فراتر از قانون عمل می‌کند، قتل‌های ناموسی از جمله‌این موارد است. در برخي نقاط هنجارهاي فرهنگي در زندگي خانوادگي امكان نظارت بسيار زياد را به مردان مي‌دهد و دربرخي نقاط ديگر اين امكان كمتر است.  به صورت كلي جامعه ايران رياست و سرپرستي را به مردان تفویض کرده و وظيفه اعضای ديگر خانواده را در جلب رضايت آنان طرح مي‌كند. بدين ترتيب حتي در مواردي كه مردان داراي حقوق قانوني نيستند فرهنگ جامعه، رضايت مردان را ضروري مي‌داند. در بسياري از تصميم‌گيري‌هاي خانوادگي ساختار فرهنگي به نوعي است كه موافقت با ترجيحات و تمايلات مردان جزو اصول زندگي به شمار می‌آید (اعزازی، 1380: 20).

منابع اقتصادی نیز با توجه به میزان اشتغال زنان ایرانی و درصد بالای[1]زنان خانه‌دار در ایران به صورت عمده در دست مردان متمرکز است و قدرت بدنی مردان نیز به آنان امکان استفاده از زور برای پیشبرد تمایلات خود را می‌دهد. هنجارهای جنسیتی و نگاه برابر در ایران هنوز عمومیت نیافته و در یک جامعه مردسالار که مردان از لحاظ ساختاری و فردی دارای قدرت بیشتری هستند تاکید بیشتر بر نابرابری و موقعیت فرادستی و فرودستی است تا موقعیت برابر. معمولا دستيابي زنان به قدرت (به صورت غيرمستقيم)، از طرف مردان و با موافقت آنان صورت مي‌گيرد. عامل اقتصادی منبع قدرت خانواده است؛ یعنی وابسته بودن امرار معاش خانواده به مرد/ زن و این‌که اهرم اقتصادی در دست کدام‌یک از زوجین باشد بر میزان قدرت آن‌ها در خانواده موثر است و اینکه زنان با داشتن منبع اقتصادی در برابر همسر خود احساس قدرت بیشتری خواهند داشت.

مهريه در نظام حقوقي خانواده در اسلام، يكي از حقوق مالي زن در جريان ازدواج است. آیا مهریه می‌تواند به عنوان يك منبع واقعی قدرت اقتصادی برای زنان تلقی شود؟آیا مهریه بالا می‌تواند در زنان احساس قدرت را ایجاد نماید؟

همواره رویکردهای مختلفی در رابطه با مهریه وجود داشته‌است برخی بر این باورند که مهریه زن به خود زن تعلق دارد نه به ديگري )مطهري، 1378: 196.( تبیین مهریه در الگوی اسلامی تعبیر هدیه و پیشكش است. تأمل در مفاهیم و مصطلحات آن نظیر نحله، صداق، عطیه و كابین بر بلاعوض بودن آن دلالت صریح دارد، كیفیت تشریع و وصف آن در آیات و روایات و استقرار بنای شرع بر تسامح در محاسبه ارزش مادی و اقتصادی آن از طریق معرفی برخی معادله‌های معنوی، سفارش به بخشش رضامندانه آن از سوی زن به عنوان راهی جهت تحكیم هرچه بیشتر بنیان خانواده است. برخی معتقدند که «مهریه را چه كسی داده و چه كسی گرفته ‌است؟» به همین دلیل این حق مالی را هیچ می‌انگارند. برخی از جامعه شناسان مهریه را وسیله‌ای تضمینی می‌دانند که احساس امنیت در فرد به وجود می‌آورد (اعزازي، 1376: 103). از سوی دیگر از نظر قانونگذار تعیین مهریه‌های کلان دستاویزی برای سوءاستفاده برخی از زنان جامعه شده‌است و بدین نحو بنیان خانواده را سست می‌نماید، این نکته‌ای است که باید بدان توجه شود.

زن و شوهر با تشكيل خانواده يك واحد اقتصادي را تشكيل مي‌دهند و در سود و زيان آن با يكديگر شريك مي‌شوند. گاه هردو نفر كار مي‌كنند و گاهي يك نفر به امور منزل مي‌رسد تا ديگري فارغ از مسایل خانه به كار و كسب درآمد بپردازد. شيوه‌ي زندگي آن‌ها هرچه كه باشد به هرحال هردو نفر در افزايش يا كاهش درآمد اين واحد اقتصادي نقش دارند و در استفاده از آن سهيم هستند. تا زماني كه اين واحد اقتصادي روال معمول خود را طي مي‌كند، هيچ مشكلي وجود ندارد، چرا كه هر دو نفر هم كار مي‌كنند و هم استفاده مي‌برند، اما زماني كه يكي از اين دو نفر بخواهد طلاق بگيرد يا به عبارت ديگر شراكت اقتصادي خود را همراه با ساير روابط اجتماعي، عاطفي و جنسي برهم بزند، مسائل اقتصادي با شدت خود را نشان مي‌دهد. اولين پرسشي كه در اين زمان مطرح مي‌شود اين است كه “سهم من از اموال و دارايي‌هاي اين واحد اقتصادي چقدر است و سهم تو چقدر است؟” از اين‌جا به بعد مهريه به ‌عنوان يكي از مطالبات، وارد گفت‌وگوي زن و مرد، يا همان دو شريك اقتصادي مي‌شود.در قانون مدنی ماده۱۰۸۲، مالکیت بر مهریه را به زن می‌دهد: «به مجرد عقد، زن مالک مهریه می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.» این ماده که به نفع زنان است، باعث فشار بر مردان می‌شود.

انسان‌ به عنوان عضو جامعه و به ويژه زنان براساس دوره‌هاي متفاوت زندگی خود نقش­های­ گوناگونی نيز می‌پذیرند؛ در هر دوره‌ از زندگي و با ايفاي هر نقشی(اجتماعي و يا مادري، همسري و فرزندي) با مسایل و رويدادهاي کاملا متفاوتی روبرو می‌شوند‌، آن چنان‌که زن در نقش مادر با زن در نقش همسر احساسات و دنیای کاملا متفاوتی را تجربه می‌کند. همانطور که زنان خانه‌دار سالمند با ویژگی‌ها و احساسات خاص خود و زنان جوان شاغل نیز با مسائل خاص خود روبرو هستند. به همين سبب یکی از بحث‌های اصلی در پژوهش‌های پیرامون زنان می‌تواند پیرامون دوره‌های متفاوت زندگی آنان باشد. اگر مهریه ‌ایجاد قدرت می‌کند آیا درهمه مراحل زندگی زن این نقش را دارد یا فقط در برهه‌هایی خاص؟

نکته مهم آن است که آيا مهریه همواره به يك صورت در رابطه زن و مرد عمل می‌کند؟ از منظر قانونی کارکردهای مختلفی در مراحل مختلف زندگی زنان برای مهریه در نظرگرفته شده‌است اما آيا در کلیه موارد مهریه خواهد توانست به عنوان يك عنصر قدرت‌بخش وارد عمل شود؟ این‌ها پرسش‌هایی است که این پژوهش در پی پاسخ به آن است. این پرسش که مهریه در جامعه امروزی ایران چه کارکردی در احساس قدرت زن دارد، ابعاد مختلفی را در برمي‌گیرد. نخستین نکته‌ای که در درک پرسش احساس قدرت زن در بحث مهریه مورد توجه قرار می‌گیرد، عنصر قدرت است. آیا مراد از قدرت ذکر شده قدرت ذهنی است یا در این میان قدرت عملی نیز مورد نظر است؟ همین طور آیا قدرت، قدرت فردی است یا قدرت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را نیز می‌تواند در برگیرد؟آیا مهریه عاملی قدرت‌بخش است که نقش زنان را در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی افزایش می‌دهد و آيا زنان نیز خود این احساس را در باره آن دارند؟ این تحقیق در پی دانستن این موضوع است که زنان سمنان تا چه حد با تعیین مهریه‌های سنگین موافق هستند و آیا وجود مهریه سنگین می‌تواند قدرتی برای آنان در برابر مردان ایجاد نماید و اینکه در کدام مرحله‌ از زندگی، زنان نیاز به‌این عامل به عنوان یک منبع قدرت دارند؟ آیا مهریه می‌تواند مخاطرات و مشکلات ناشی از بی‌توجهی‌های مرد به خواسته‌های مالی زن را جبران کند و در صورت جدایی می‌تواند به‌استقلال مالی زن کمک نماید؟

[1]بر اساس آمار نرخ بیکاری زنان سمنان 44.3 و نرخ اشتغال آنان 16درصد است (سالنامه آماری استان سمنان، 1388).

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo