%38تخفیف
ترجمه و تحقیق جلد چهارم کتاب « اصول فلسفه و روش رئالیسم » استاد مطهری به زبان اردو
تعداد 397 صفحه فایل word
چکیده فارسی
تغییر و تبدل یکی از واضح ترین و مسلم ترین حقائق این جهان است. جهان، ثابت، ساکن و جامد نیست. پدیدههای جهان عوض می شوند و اشیاء از حالی به حالی دیگر از وضعی به وضع دیگر و از کیفیتی به کیفیت دیگر در می آید.
فلسفه نیز که با دیدی دیگر و ابزاری دیگر اشیاء را مورد مطالعه قرار می دهد و تغییرات و تبدلات طبیعت را بررسی می کند .
فلسفه ای آن جهت تغییرات و تبدلات طبیعت را بررسی می کند که طبیعت نمایشگاه (قوه و فعل) است.
برای اینکه مطلب خوب روشن شود و قانون قوه و فعل بهتر مفهوم گردد به مصنوعات بشری مثال قرار داده شده اند.
در صنعت یک مطلب بدیهی وجود دارد و آن اینکه شرط اول به آمدن یک مصنوع ماده است. فلاسفه برهان عقلی اقامه می کنند که در جریان طبیعت پدید آمدن از هیچ محال است.
واضح است وجود هر ماده ای و به هر اندازهای که صورتی را می پذیرد صفت مخصوص وجود دارد و آن عبارت است از اسعداد و قوه آن صورت.
از اینجا روشن می شود میان حاظر و آینده ارتباط برقرار است.
درباره ماهیت قوه و استعداد دو نظریه دیگر وجود دارد سبق یکی امر عدمی است و طبق نظریه دیگر امر اعتباری.
ولی شهید نظریه عدمی را رد می کند و دلیلی که شیخ اشراق برای نظریه اعتباری آورده اند آنرا نیز رد می کند.
مطلب دیگری که این است آیا همچنانکه با آمدن فعلیت بعد امکان قبلی از میان می رود صورت قبلی نیز از میان می رود یا نه؟
در اینجا دو نظریه است: نظریه معروف قدماء نظیر ابن سینا این است که صورت پیشین به کلی معدوم می گردد. اما نظریه دیگری که مورد تایید صدرالمتالهین است این است که صورت پیشین به کلی معدوم نمی شود بلکه فقط از مقام خود معزول می شود مطلب دیگر اینکه این حقیقت جقیقت جسم چیست؟ و جسم از چه تشکیل می شود؟
در این موضوع سه نظریه اصلی و اساسی وجود داشته است.
الف) نظریهای که از دوره ارسطو به بعد اکثریت به اتفاق فلاسفه تا عصر جدید آن را پذیرفته اند ، اجسام و اجرام که محسوس می باشند هر کدام یک واحد واقعیت اس همچنانکه در حس می آیند.
ب) نظریه ذیمقراطیس: طبق این نظریه اجسام و اجرام محسوس شکل یافته اند از مجموعه ای از ذرات بیسار ریز غیر محسوس و غیر قابل شکستن به عقیده ذیمقراطیس هر جسمی که به وسیله شکستن یا بریدن وغیره دو تا می شود در واقع ذراتی که در کنار هم قرار داشتند از یکدیگر دور می شوند.
ج) نظریه متکلمین اسلامی: به عقیده این گروه هر جسمی از ذراتی تشکیل شده که فاقد بعد و کشش و امتدادند. شهید نظریه متکلمین را مطابق تحول علمی جدید می داند و از این نظریه دفاع می کند.
راجع به اینکه حقیقت مکان چیست دو نظریه اساسی وجود دارد بعضی معتقدند مکان حقیقتی است مجزا از جسم و ثابت و غیر متغیر است و آن حقیقت است که فضا را تشکیل می دهد.
نظریه دوم: این است که فضا و کانی جدا از اجسام وجود ندارد.
راجع به تحولات طبیعت مخصوصا تحولات جوهری دو نظریه است.
الف) کون فساد
ب) حرکت جوهری
طبق نظریه کون و فساد هنگامی که یک شئ از حالت بالقوه به حالت بالفعل در می آید ماده صورت اولی را رها می کند پس صورت اولی فاسد و تباه می شود سپس صورت بعد پدید می آید.
صبق نظریه حرکت جوهری تبادل نیست بلکه تبدل است به معنی واقعی کلمه که ملازم است با پیوستگی و اتصال و وحدت صورت پیشین و صورت پسین و همچنین اتصال و وحدت امکان قبلی و فعلیت بعدی. شهید بعد از مفهوم حرکت اقسامش و از حرکت و تکامل و هدفداری تکامل بحث می کند و در آخر نتیجه می گیرد که هر حرکت و تکامل جویای غیتی است چه بیرون از حرکت همان طور که فرد رشد می کند و تکامل می یابد اجتماع نیز تکامل و رشد می کند. بعد نظر هربرت اسپنسر درباره رشد اجتماع را بیان می کند .
شهید در بحث قانون تکاپوی دیالکتیک طبیعت اول از مفهوم دیالکتیک و تاریخچه آن را بیان می کند سپس شیش اصولی را که فلسفه غرب بعنوان اصول دیالکتیک ذکر کرده اند ذکر کرده از نظر حکمت و فلسفه اسلامی مورد بحث قرار داده است.
طرفداران ماتریالیسم دیالکتیک قانون تحول و تکامل طبیعت را از راه دیگر توضیح داده اند و می گویند واقعیت خاجری که مساوی است با ماده و مکان – زمان، چون زمان بعد چهارم را در بر دارد ناچار تغییر یافته و نفی خواهد شد. علامه چهار تا اشکال بر این نظریه وارد کرده است.
شهید در بخش آخر این مقاله از مفهوم حرکت عمومی توضیح می دهد و نظریه های مختلف را درباره قوه نقل کرده بررسی می کند از بحث مذبور شهید به شهادت می رسد و فرصت به شرح متن های بعدی این کتاب پیدا نمی کند و تا آخر کتاب فقط متن کتاب علامه ذکر شده است.
علامه از حرکت توسطیه و قطعیه تعریف می کند. و دخالت زمان را در حوادث مادیه بررسی کرده نتیجه می گیرد: 1) زمان مقدار حرکت است. 2) به شماره حرکات موجوده جهان می توانیم زمان فرض کنیم. 3) زمان ساخته وجود سیال جهان بوده. 4) یکی از اسباب سنجش سرعت و بطئو حرکات زمان است. 5) زمان آغاز و فرجام ندارد.
در خاتمه این مقاله علامه چهار توضیح را بیان می کندک در توضیح اول شش چیزی را که در حرکت لازم است بیان می کند مبداء، منتهی، مسافت، موضوع، فاعل و زمان. و در توضح دوم مفهوم جهش را از زبان سائنسدانان بیان کرده نظر فلسفه را درباره آن بیان می کند و در توضح سوم تقسیم حرکت را از ناحیه علت فاعلی بیان می کند و در توضیح چهارم خلاصه مقاله را بیان نموده است.
در مقاله یازدهم: از حدوث و قدم بحث می کند. و مسائلی که در این مقاله بیان شده است مندرجه ذیل اند. 1) صفاتی خارجی بنام تقدم و تاخر و معیت داریم. 2) هر تقدم و تاخر مشتمل بر ملاک است. 3) هر تقدم و تاخری از جنس خود معیت ندارد. 4) هر تاخری در مرتبه متقدم خود معدوم ا ست. 5) حدوث تقدم و تاخر یک نوع تقدم وتاخر می باشد. 6) طبیعی کائنات حادث علی است. 7) طبیعی کائنات حادث زمانی نیست.
مقاله دوازدهم درباره وحدت و کثرت است.و مسائلی در این مقاله بحث شده است:
1) وحدت و کثرت در خارج داریم. 2) وحدت و کثرت منقسم می شوند به شخصی و کلی، بسیط و مرکب. 3) یکی از خواص کثرت غیریت است. 4) هر فعلیتی فعلیتهای دیگر را از خود می راند. 5) وحدت و حدت کثیر محال است. 6) غیریت منقسم است به ذاتی و عرضی. 7) تقابل را فلاسفه به چهار قسم تقسیم کرده اند.
و مقاله سیزدهم دربارة مهیت و جوهر و عرض است. و مسائلی در این مقاله ذکر شده است مندرجه ذیل است. 1) ما در خارج مهیات زیادی داریم. 2) در مهیات نیز ترکیب پیدا می شود. 3) ترکیب مهیات به واسطه جنس و فصل است. 4) اجناس نهایةًبه اجناس عالی منتهی می شوند. 5) اجناس عالی به واسطه فصولی نوعیت پیدا می کنند. 6) مهیت با انضمام فصل اخیر تمام می شود. 7) جنس بی فصل و فصل بی جنس نمی شود. 8) مهیت منقسم می شود به جوهر و عرض و هر دو در خارج موجودند. 9) جوهر چهار نوع کلی دارد. 10) عرض به سه قسم کلی منقسم می شود.
دسته: علوم انسانی, فلسفه