%46تخفیف

تبیین نقش ابعاد تفکر استراتژیک در موفقیت برنامه ریزی استراتژیک وزارت نیرو

تعداد 126صفحه در فایل word

چکیده

در این تحقیق به تبیین نقش ابعاد تفکر استراتژیک در موفقیت برنامه ریزی استراتژیک وزارت نیرو پرداخته شده است. روش جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیات تحقیق ، میدانی و کتابخانه ای، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است.مديران،كاركنان،مشاوران وكارشناسان مرتبط باموضوع برنامه ريزي استراتژيك در وزارت نیرو تهران درسال92تشكيل دهنده جامعه آماري اين تحقيق بوده اند،که باتوجه به حجم جامعه ازطریق جدول کرجسی ومورگان،نمونه آماری تحقیق92نفرکه از روش مونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.پس از جمع آوری اطلاعات از طریق آمار توصیفی استنباطی تجزیه و تحلیل شد، نتایج نشان می دهد که که با بالا رفتن میزان تفکر سیستمی، موفقیت در برنامه ریزی استراتژیکبه نسبت متوسطي افزایش می یابد، با بالا رفتن میزان عزم استراتژیک، موفقیت در برنامه ریزی استراتژیکبه نسبت بالایی افزایش می یابد، با بالا رفتن میزان پیشروی بر اساس رویکرد علمی، موفقیت در برنامه ریزی استراتژیکبه نسبت بالایی افزایش می یابد، با بالا رفتن میزان فرصت طلبی هوشمندانه، موفقیت در برنامه ریزی استراتژیکبه نسبت بالایی افزایش می یابد و بالا رفتن میزان تفکر در زمان، موفقیت در برنامه ریزی استراتژیکبه نسبت متوسطی افزایش می یابددر نتیجه می توان ادعا نمود که همه عوامل (به غیر از عامل ساختار سازمانی) در موفقیت برنامه ریزی استراتژیک تاثیر دارد.

کليد واژه :تفکر استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک ،موفقیت برنامه ریزی استراتژیک ، مدل لیدکا، وزارت نیرو.

مقدمه

مدیران همیشه با واژه های ‹‹مبهم›› و ‹‹چند معنایی›› ادبیات مدیریتی مواجه بوده اند.تبیین این واژه ها می تواند در شناخت و بهره گیری بهتر از مباحث نظری سودمند باشد.

استراتژِی یکی از این زمینه ها است که با واژه هایی همچون برنامه ریزی استراتژیک،تفکر استراتژیک،مدیریت استراتژیک و… انباشته شده است. هر یک از این واژه ها خود دچار چند تعبیری و چندگونه نگری است. مایکل کازامانو و کنستانینوس مارکیدس[1] در مقدمه کتاب خود می نویسند: فقدان یک تعبیر همه پذیر،زمینه را برای هجوم تعابیر جذاب و عبارات باب روز گشوده است و این امر بر ابهام ما در مورد اینکه استراتژی چیست و چه باید باشد می افزاید.

اگر رویکردهای‹‹ نوین ››استراتژی نبود،امروزه استراتژی(همچون بسیاری از مفاهیم دیگر مدیریتی)به تاریخ ادبیات مدیریتی سپرده شده بود. دلیل این امر عدم تطابق ماهیت رویکرد های ‹‹کلاسیک››استراتژی با محیط کسب و کار امروز است.محیط کسب و کار امروز با ویژگی هایی همچون تغییرات پیچیده و غیر خطی، تحولات نا پیوسته و جهشی، تغییرات پی در پی پارادایم ها و رقابت بدون حیطه بندی قابل تعریف است و این خصوصیات صحت پیشبینی محیط آینده و برنامه ریزی استراتژیک موثر را به شدت تضعیف می کند.مبنای برنامه ریزی استراتژیک ،پیش بینی محیط(فرصت ها وتهدید های آینده) است و در جایی که بین پیش بینی (در زمان برنامه ریزی) و واقعیت (در زمان اجرا) تفاوت زیادی وجود داشته باشد، اثربخشی آن از بین می رود. برنامه ریزی استراتژیک به محیطی با ثبات و پایدار، عوامل محیطی در تعادل با تغییرات پیوسته، کنش و واکنش قابل فهم و پیش بینی نیاز دارد و در فقدان چنین شرایطی، لزوم تفکر استراتژیک نمود می یابد. در مقابل تنگناهای برنامه ریزی استراتژیک، برای محیط های کسب و کار امروز ‹‹تفکر استراتژیک›› پیشنهاد شده است. تفکر استراتژی رویکردی است مبتنی بر اصول استراتژی، تفکر واگرا و خلاقانه را برای خلق یک استراتژی ارزش آفرین توصیه می کند. تفکر استراتژیک بیش از جنبه های فرآیندی و متدولوژیک، به استراتژی به عنوان یک هنر نگاه می کند. این دو رویکرد (برنامه ریزی و تفکر استراتژیک) به دو انتهای طیف مکاتب دهگانه استراتژی تعلق دارند(اسچوستر و همکاران[2]،1998).

برنامه ریزی استراتژیک جز مکتب ‹‹طرحریزی›› است که در محیط قابل شناخت و قابل پیش بینی اثر بخش است و تفکر استراتژیک با مکتب ‹‹یادگیری›› تعریف می شود که برای محیط غیر قابل درک و پیش بینی مناسب است. با این حال در دوران جدید عصر برنامه ریزی استراتژیک به سر نرسیده و نقش آن به تفکر استراتژیک سپرده نشده است. بلکه در رویکرد مفیدتر و سازنده تر برنامه ریزی و تفکر استراتژیک در کنار هم بوده و نقش مکمل هم را دارا می باشند.

در این فصل پس از بیان مساله، اهمیت و ضرورت تحقیق تشریح می‌شود. سپس اهداف تحقیق مشخص شده و در پی آن سوالات، فرضیات اصلی و فرعی تحقیق مطرح می‌شود، قلمرو تحقیق و تعریف واژه‌ها و اصطلاحات تشریح شده و در نهایت مدل مفهومی تحقیق آورده می‌شود.

[1]C.C-MARKIDES& M-CUSUMANO

[2]SCHUSTER,& MINTZBERG HENRY

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo