تاثیر آموزش کارآفرینی بر خلاقیت شغلی و کیفیت زندگی دانش آموختگان ساکن شهرستان رشت

مقدمه

کیفیت زندگی، محصول تاریخی ساختار نظام های فرهنگی، اجنماعی، اقتصادی و سیاسی است و نمی توان آن را مجزای از ساختارهای فوق تحلیل و تبیین کرد(Dajian and Peter, 2006). كيفيت زندگي مفهومي پيچيده و چند بعدي است كه تحت تأثير مؤلفه هايي همچون زمان و مكان و ارزش هاي فردي و اجتماعي قرار دارد و وضعيت آن به ميزان توسعه يافتگي جوامع وابسته است (Rezvani and Mansourian, 2013). این مفهوم موضوعی مهم در رشته های مختلف از جمله روانشناسی، اقتصاد، پزشکی و جامعه شناسی محسوب می شود (, 2011 Malkoc) و بر ابعاد گوناگون فردی اعم از جسمی، روحی و روانی موثر است (نجفی و برهانی، 1389). ویژگی مفهوم کیفیت زندگی آن است که می تواند شامل تمام کیفیات(مفاهیم) جامعه شناختی شود. یعنی گستره بزرگی از مفاهیم جامعه شناختی می توانند در چتر کیفیت زندگی قرار بگیرند. همچنین این مفهوم، معمولا برای بررسی عملکرد و نتایج سیاست ها و برنامه ها مورد استفاده قرار می گیرد. به همین خاطر غالبا در هر زمینه بنابر انتظارات سیاست گذاران و مجریان برنامه های اجتماعی تعریف می شود(مهرانفر و همکاران، 1391،ص161). امروزه خلاقیت در حکم رمز بقا و کلید موفقیت افراد و سازمان ها شناخته شده است. تحولات پرشتاب جهانی در علم و تکنولوژي، صنعت، مدیریت و به طور کلی ارزش ها و معیارها، بسیاري از سازمان ها و شرکت  هاي موفق جهان را بر آن داشته که اهداف، گرایش و علایق خود را در جهت بکارگیري خلاقیت هدایت کنند.  صاحبنظران، خلاقیت را محور حرکت جهانی در قرن 21 می دانند. خلاقیت پدیده اي است که عمیقاً در رفتار انسان ها با جهان اطراف خود شکل گرفته است. جهانی که پیش روي ما در حال شکل گرفتن است ایجاب می کند که رویکردهاي ما بیش از گذشته با خلاقیت آمیخته شود(فلاح شمس و همکاران، 1391،ص151). از سویی دیگر، آموزش كارآفريني سياستي است كه به طور مستقيم در كميت و كيفيت عرضة كارآفرين در يك جامعه اثر مي گذارد. به همين دليل در بسياري از كشورها به ويژه كشورهاي پيشرفته كه تا حدودي در آن ها موانع و مشكلات برطرف شده است، دولت ها به شكوفا كردن توان بالقوه مردم پرداخته اند. با اجراي اين سياست همواره مي توان به اهداف گوناگوني مانند شناخت فرصت ها و چگونگي بهره برداري از آن ها، آشنايي با فناوري و دانش فني جديد و چگونگي به كارگيري آن ها، روش هاي جديد علمي مديريتي و بازرگاني جامعه عمل پوشيد. فعاليت هاي آموزشي در جهت كارآفريني را مي توان در سه مقطع زماني و در سال هاي 1980، 1985 و 1990 مطالعه کرد. اولين تلاش آموزشي از سوي مك كله لند و با هدف انگيزشي توفيق طلبي در بين بازرگانان هندي انجام شد(خانی جزنی، 1388،ص243). كوراتكو(2005) [1]در مقاله اي تحت عنوان ظهور آموزش كارآفريني بيان كرده است كه انقلاب كارآفريني سراسر كره زمين را در بر گرفته و به طور غير قابل انكاري دنياي كسب و كار را تحت تأثير قرار داده است. گواه اين موضوع ظهور قدرتمند فعاليت كارآفريني در ايالات متحده آمريكا در طول ده سال اخير است. اين امر گوياي اين واقعيت است كه كارآفريني فرآيند پوياي چشم انداز، تغيير و خلق است. كارآفريني نيازمند بكارگيري انرژي و شور جهت خلق و اجراي ايده ها و راهکارهاي خلاق است  .(Kuratko, 2005)بدون ترديد كشورهاي عصر حاضر با تغيير و تحولات و تهديدهاي گسترده ملي، منطقه اي و بين المللي روبرو هستند و تضمين و بقاء كشورها در بلند مدت نيازمند «كارآفريناني » است تا بتوانند خون تازه اي را در كالبد اقتصاد كشور وارد كنند و گامي مؤثر در جهت توسعه بردارند. از اینرو تحقیق حاضر به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که آیا برگزاری دوره های کوتاه مدت آموزش کارآفرینی توسط سازمان کار و امور اجتماعی می تواند بر خلاقیت شغلی و بهبود کیفیت زندگی دانش آموختگان اثر گذار باشد یا خیر؟

ادبیات و پیشینه تحقیق

آموزش کارآفرینی

[1].Kuratko