%38تخفیف

تاثير هوش هیجانی بر رضايت ارباب رجوع در حج و زیارت استان يزد

تعداد 84 صفحه در فایلword

چکیده:

           موضوع تحقیق حاضر تاثير هوش هیجانی بر رضايت ارباب رجوع در حج و زیارت استان يزد بوده است. كه در این تحقیق سعی شده به این سئوال اساسی پاسخ داده شود که هوش هیجانی چقدر بر رضایت ارباب رجوع در حج و زیارت  استان یزد تاثیر دارد .

برای بررسي این موضوع از روش پیمایش استفاده شده است. افزون بر این، جامعه آماري پژوهش حاضر را نیز کلیه کارکنان و مراجعه کنندگان حج و زیارت  یزد تشکیل داده اند. بعلاوه از آنجائیکه تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مشخص شده برای نمونه گیری نیز از روش طبقه ای چند مرحله ای متناسب استفاده شده است.

یافته های این تحقیق نشان داده اند که بین هوش هیجانی و رضایت ارباب رجوع همبستگی مثبت و رابطه معناداری در سطح 95/0 اطمینان وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و ابعاد رضایت ارباب رجوع (وضعیت فیزیکی، اطمینان، پاسخگویی، تضمین، همدلی)، رابطه معناداری در سطح 95/0 اطمینان وجود دارد.

همچنین نتایج تحقیق نشان داد که هوش هیجانی از عوامل اثر گذار بر رضایت ارباب رجوع محسوب می شود.  

 

کلید واژه : هوش هیجانی، وضعیت فیزیکی، اطمینان، پاسخگویی، تضمین، همدلی، کارکنان و ارباب رجوع حج و زیارت استان یزد

 

 

 

 

 

1-1-     مقدمه

نخستين توجهي كه در عرصه مديريت و تجارت به صورتي جدي به رفتار مناسب با عوامل انساني مبذول شد به التون مايو[1] استاد دانشگاه هاروارد مربوط مي‌شود. وي طي تحقيقاتي كه در شركت برق وسترن انجام داد و به تحقيقات هاثورن[2] معروف شد، به اين نتيجه مهم رسيد كه توجه به عامل انساني، مهم‌ترين ابزار در رشد انگيزش و بهره‌وري سازمان‌ها و كاركنان آنها است درواقع بعد از آنكه تيلور اصول مديريت علمي خود را منتشر و اجرا كرد، انقلابي در بهره‌وري سازمان‌ها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمان‌ها را به سمت شيوه‌هاي مكانيكي كه موجب كاهش رضايت كاركنان مي‌شد، سوق داد. تلاش‌هاي التون مايو كه در واقع آغازگر جنبشي نوين در عرصه مديريت بود و به مكتب رفتارگرايان معروف شد باعث شد مديران و نخبگان تجاري توجهي ويژه به عامل روحيه انساني در داخل و خارج از سازمان كنند. شكوفايي شيوه رفتارگرايان گرچه به سال‌هاي 1930 بازمي‌گردد، اما هنوز هم اعتبار خود را حفظ كرده است.(التون مایو 1933) در تقسيم‌بندي‌هايي كه براي نگرش مديريتي مديران به‌كار مي‌رود، آنها را به دو دسته «كارمندگرا» و «كارگرا» تقسيم مي‌كنند كه در واقع تمايزي است بين كساني كه اولويت و تمركز خود را بر انجام كار بدون توجه به روحيه ديگران مي‌دهند و كساني كه روحيه كاركنان و انگيزش آنان را در نظر مي‌گيرند. ناگفته پيداست كه بهترين شيوه، روشي است كه واجد هر دو وجه كارگرايي و كارمندگرايي باشد. رهبري يك سازمان براي انطباق با تغييرات و به منظور بقا و رشد در محيط‌هاي جديد، ويژگي‌هاي خاصي را مي‌طلبد كه عموماً مديران براي پاسخ به آنها با مشكلات بسياري مواجه مي‌شوند. يكي از مهمترين خصيصه‌ها كه مي‌تواند به رهبران و مديران در پاسخ به اين تغييرات كمك كند، هوش هيجاني[3] است.

[1] – George Elton Mayo

[2] – Hawthorne

[3] – Emotional Intelligence

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo