بررسی تاثیر مولفه های جهانی شدن بر مدیریت بدن زنان18 تا 48 ساله شهر بابل
مقدمه
در میان مفاهیم جامعه شناسی واژه ای که در دهه ی پایانی قرن بیستم(دهه ی 1990میلادی) رشد و گسترش چشمگیری داشته جهانی شدن[1] است. جهانی شدن فرایندی از تحول است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ می کند، ارتباطات را گسترش می دهد وتعامل فرهنگ را افزون می نماید. گروهی از اندیشمندان علوم اجتماعی همچون گیدنز[2] و واترز، جهانی شدن را شدت گیری مناسبات و روابط اجتماعی در ابعاد جهانی می دانند که مکان های دور از هم را به یکدیگر پیوند می زند به طوری که هر رویداد یا اتفاقی که در بُعد محلی شکل می گیرد از حوادث سایر مکان ها متأثر است و خود نیز قادر است در حوادث مکان های دیگر تأثیر بگذارد (طاهرخانی،1383: 95). جهانی شدن ماهیت تجربه های زندگی روزمره ی ما را از بیخ و بن تغییر می دهد. چون جوامعی که ما در آنها زندگی می کنیم دستخوش دگرگونی های ژرفی می شوند. این وضعیت مارا وادار به تعریف دوباره ی جنبه های خصوصی و شخصی زندگی هایمان می کند. جنبه هایی مثل خانواده، نقش های جنسیتی، روابط جنسی، هویت شخصی، کنش های متقابل ما با دیگران، روابط و مناسبات ما با کار و بدن (گیدنز،1389). در این میان چیزی که به سرعت در حال افزایش است که در دوره جدید با تحولات جهانی شدن بیشتر شاهد آن هستیم توجه به مسئله ی بدن است. بدن انسان واسطی میان فرد و دنیای خارج است، اعم از فعالیت های دریافتی واحساسی، آداب واصول رفتاری و سنن روابط متقابل، ژست ها و قیافه سازی ها، تظاهردر صحنه ها، بازی ها و حرکات مرتبط با جذب و دفع دیگران، فنون بدن سازی، تربیت بدنی و… . وجود انسان در بدو امر دارای یک مظهر بدنی است (محسنی،1385: ص23).
[1] globalization
[2] A. Giddens