%34تخفیف

بررسی تأثیر کودهای زیستی ازتوباکتر و ورمی¬کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس در منطقه دهدشت

تعداد114صفحه در فایل word

بررسی تأثیر کودهای زیستی ازتوباکتر و ورمی­کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس در منطقه دهدشت

به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی ازتوباکتر و ورمی­کمپوست بر روی عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس در منطقه دهدشت، پژوهشی در سال 1390 بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد ازتوباکتر در 3 سطح  0 ، 5/2 و 5 کیلوگرم در هکتار و ورمی کمپوست در 4 سطح  0 ، 2،  4 و 6 تن در هکتار بود. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف ورمی­کمپوست و ازتوباکتر اختلاف معنی­داری به ترتیب در سطح احتمال 1% و5% بر تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در بوته عدس از خود نشان دادند. در ارتفاع بوته، سطوح مختلف ازتوباکتر اختلاف معنی­داری در سطح 5 % از خود نشان دادند. وزن هزاردانه، عملکرداقتصادی و شاخص برداشت اختلاف معنی­داری در سطح احتمال 1% از نظر تأثیر سطوح مختلف تیمارهای  ازتوباکتر و ورمی­کمپوست از خود نشان ندادند، همچنین از نظر اثر متقابل آنها نیز اختلاف معنی­داری در سطح احتمال 1% بر میزان وزن هزاردانه، عملکرد اقتصادی و شاخص برداشت وجود نداشت. اثر متقابل ازتوباکتر و ورمی­کمپوست بر عملکرد بیولوژیک اختلاف معنی­داری در سطح احتمال 1% از خود نشان دادند. در تعداد غلاف در متر مربع، سطوح مختلف ورمی­کمپوست اختلاف معنی­داری در سطح احتمال 5% از خود نشان دادند. بر اساس نتایج یک سال این پژوهش کاربرد 5 کیلوگرم در هکتار ازتوباکتر و 4  تن در هکتار ورمی­کمپوست برای افزایش صفات کمی در عدس در منطقه دهدشت توصیه می گردد.

کلمات کلیدی: اجزاءعملکرد، ازتوباکتر ، عدس،  عملکرد، ورمی­کمپوست

مقدمه

   در سال 1978 میلادی، مالتوس در مقاله­ای با عنوان، ارزیابی جمعیت، اظهار داشت، سرانجام رشد جمعیت از ظرفیت­های تولید موادغذایی تجاوز می­کند.

   گرچه به نظر می­رسد، نظر مالتوس دربارۀ روند تصاعد هندسی جمعیت جهان در برابر تصاعد حسابی تولیدات غذایی از نظر منطقی کاملا”درست نباشد، این ولی روزی را که بشر به ناچار با بحران غذا روبرو خواهدشد، به تصویر می­کشد. در حال حاضر کشاورزی به عنوان ابزاری که قادر است از سایر علوم در جهت تولید غذا استفاده کند، مورد توجه خاص کشورهایی است که استقلال و تمامیت ارضی و قدرت رقابت بین­المللی در زمینه­های سیاسی و اقتصادی را جزء اهداف بلند مدت توسعه قرارداده­اند.

   یک انسان بالغ بطور متوسط روزانه2800 کالری انرژی نیاز دارد که درکشورهای پیشرفته مصرف روزانه 3500 کالری و در کشورهای عقب نگه داشته شده و جهان سوم این میزان به 2200 کالری برای هر نفر در روز می­رسد. بررسی­های آماری بر اساس کل غذای تولید شده برای هر نفر مبتنی براین است که هنوز از نظر کمی و کیفی نقصان جهانی وجود دارد و دربخش­هایی از جهان که معمولاَ دنیای در حال توسعه نامیده می­شوند و دو سوم کل جمعیت دنیا درآن نقاط زندگی می­کنند علائم سوء­تغذیه وجود دارد. بطور متوسط رژیم غذایی خصوصاَ در جهان سوم بیشتر نشاسته است. برای مثال محصولاتی مانند برنج، گندم، ذرت، سورگوم و همچنین گیاهان غده­ای مثل سیب­زمینی و غیره. این محصولات از پروتئین غنی نبوده و کمبود پروتئین در تغذیه میلیونها انسان در کشورهای توسعه نیافته، امروزه یکی از مشکلات حاد می­باشد(مجنون حسینی،1383).

   پروتئین که یکی از مواد غذایی عمده در تغذیه جانداران محسوب می­شود از دو منبع گیاهی و حیوانی تأمین می­گردد. میزان جهانی تولید پروتئین حیوانی معمولاَ کمتر ازمیزان جهانی تولید پروتئین گیاهی است ولی، پروتئین­های موجود در غذاهای حیوانی به علت داشتن ارزش بیولوژیکی و مقدار اسیدهای آمینه بیشتر با ارزش­تر از پروتئین­های گیاهی می­باشند.

   تولید پروتئین حیوانی مشکل­تر و گرانتر از پروتئین گیاهی است واز طرفی پروتئین گیاهی اساس تولید پروتئین­های حیوانی ازقبیل گوشت قرمز، مرغ، ماهی، شیر و تخم­مرغ می­باشد. لذا، در کشورهایی که به دلایل اقتصادی گوشت و فرآورده­های دامی را کم مصرف کرده و یا به دلایل مذهبی مصرف نمی­کنند حبوبات می­توانند منبع عمده این ماده غذایی(پروتئین) را تشکیل دهند(مجنون حسینی،1383).

    پس از غلات، دومین منبع مهم غذایی بشر، حبوبات هستند، این گیاهان متعلق به خانواده بقولات(Fabaceae)و زیرخانوادۀ پروانه آسایان(Papilionoideae) می­باشند.

   لگوم­ها از قدیمی ترین نباتات هستند که مورد کشت و کار انسان قرار گرفته­اند و تاریخ آنها بعنوان نباتات زراعی به زمان نئولیتیک برمی­گردد، یعنی زمانی که انسان از شکار و جمع­آوری غذا به مرحله تولید مواد غذایی پاگذاشت و وارد یک زندگی بر اساس اجتماع  کشاورزی و روستایی شد.

   حبوبات، گوشت مردم فقیر نامیده شده­اند، دانه حبوبات با داشتن حدود 18تا32 درصد پروتئین نقش مهمی در تأمین مواد پروتئینی مورد نیاز انسان می­تواند داشته باشد. حبوبات علاوه بر تأمین پروتئین بعلت یک ویژگی که تقریباَ خاص گیاهان خانوادۀ بقولات است یعنی وجود باکتریهای تثبیت کننده ازت اتمسفری در ریشه آنها، درحاصلخیزی خاک مؤثرند و هر ساله مقادیر زیادی ازت بعد از برداشت این محصولات به خاک افزوده می­شود(مجنون حسینی،1383).

   طبق مطالعات انجام شده، ترکیب مناسبی از پروتئین حبوبات با غلات می­تواند سوءتغذیه و کمبود اسیدهای آمینه را برطرف سازد. از طرف دیگر با توجه به توانایی تثبیت ازت دراین گیاهان، قراردادن آنها در تناوب زراعی به پایداری سیستم های زراعی کمک می­کند (Saxena and Singh،1997).

    کمبود پروتئین یا عدم توازن بین مصرف پروتئین و هیدرات کربن ازمشخصات رژیم غذایی انسانها در مناطق گرمسیری است. دانه­های غلات حاوی 9 تا 18  درصد پروتئین هستند لذا افزایش گوشت و حبوبات این تغذیه را متعادل و کامل می­کند.

   رشد جمعیت، بهبود سطح تغذیه، ورود پروتئین­های گیاهی به جیره غذایی، همراه با توسعه دامداریها، افزایش مصرف کاه و کلش و دادن حبوبات در تغذیه دام و طیور، نیاز به دانه­های حبوبات و تکاپو برای دستیابی به منابع تازه، باعث افزایش تولید این محصول در جهان شده است.

    حبوبات منبع غنی از پروتئین می­باشند بطوریکه مقدار آن در حبوبات مختلف از 1/17 تا 2/28درصد متغییر است. عدس با 25 درصد پروتئین در بین گیاهان بعد از لوبیای سویا بیشترین درصد پروتئین را دارد.

    حبوبات علاوه بر پروتئین حاوی مقادیر قابل توجهی از انواع چربیها،  مواد معدنی، و ویتامینها و… هستند (پارسا وباقری،1387،ص31 ). عدس گیاهی ا ست یکساله که ارتفاع آن تا 30 سانتی متر می­رسد. برگهای آن دارای 6 تا 14 برگچه می­باشد که در انتهای آن پیچک قرار دارد. گلهای عدس به رنگ سفید و دارای رگه­هایی به رنگ بنفش است. میوه آن غلاف کوچکی است و معمولآ در هرغلاف 1 تا 3 عدس وجود دارد.

   کشاورزی پیشرفته و نوین نقش بسزایی درتولیدات زراعی و باغی کشورهای جهان سوم ایفا کرده است. بسیاری ازمشکلات زیست محیطی به نحو بارزی در سالهای اخیر افزایش یافته­اند از جمله این مشکلات عبارتند از:

1-آلودگی آب از طریق آفت کشها و کودهای شیمیایی.

2-آلودگی مواد غذایی و عناصر غذایی باآفت کشها و کودهای شیمیایی.

3-آلودگی جو با آمونیاک، اکسیدازت، متان و…

4-افزایش شوری آب و خاک .

    در چند دهه اخیر، با توجه به افزایش جمعیت و تقاضای روزافزون برای مواد غذایی، از کودهای شیمیایی به عنوان ابزاری برای رسیدن به حداکثر تولید در واحد سطح استفاده بی­رویه شده که خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکره محیط زیست وارد کرده  و ازسویی دیگر تولید و مصرف بی­رویه نهاده­های شیمیایی (کودهای شیمیایی، قارچ کشها و آفت کشها ) در کشاورزی رایج در طی چند دهه اخیر مشکلات زیست محیطی بسیار زیادی را سبب گردیده­است که ازاین میان می توان به معضلاتی نظیر آلودگی منابع آب و خاک، کاهش کیفیت محصولات غذایی و برهم زدن تعادل زیستی در محیط خاک که صدمات جبران ناپذیری به اکوسیستم­ها وارد می­سازد اشاره کرد (سلیسپوروهمکاران،1380) .

   راه حل اساسی این مشکلات حرکت به سوی کشاورزی پایدار بر پایه استفاده هرچه بیشتر از نهاده­های درون مزرعه­ای از جمله کودهای زیستی می باشد ( ارانکون و همکاران 2006) .

    کودهای بیولوژیک یا کودهای زیستی به مواد حاصلخیز کننده­ای اطلاق می­شوند که حاوی تعداد کافی از یک یا چند گونه از میکروارگانیسم­های مفید خاکزی هستند که روی مواد نگهدارنده مناسبی عرضه می شوند، اصطلاح کودهای بیولوژیک گاهی برای موادی که فقط حاوی فرآورده­های این موجودات هستند نیز بکار برده می شود(سلیسپور و همکاران ، 1380 ).

ضرورت استفاده از کودهای زیستی در ایران :

   کشور ما از نظر اقلیمی جزء اقلیم­های گرم و خشک طبقه­بندی شده است . وجود این اقلیم خود عاملی است که به کاهش ماده آلی خاک کمک می کند . در اثر فقر ماده آلی در اکثر خاک­های زراعی کشور ، مسائل عدیده­ای گریبانگیر تولیدکنندگان شده است که مهمترین آنها عبارتند از : کاهش ظرفیت نگهداری آب در خاک، افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک ، کاهش قابلیت جذب عناصر غذائی خاک ، عدم رشد و توسعه ریشه در خاک و … ، بنابراین کودهای زیستی به عنوان طبیعی­ترین و مطلوب­ترین راه حل برای زنده نگهداشتن سیستم حیاتی خاک مطرح می­باشند، عرضه مواد آلی به خاک به دلیل پاسخگویی به مبرم­ترین نیاز این خاکها بزرگترین مزیت این کودها محسوب می­شود(سلیسپور وهمکاران،1380).

   مهمترین باکتری­های آزادزی تثبیت کننده نیتروژن ازتوباکتر وآزسپریلیوم هستند که در محیط ریزوسفر خاک حضور داشته و بصورت هتروتروف از بقایای موجود در خاک استفاده می کنند  البته محدود به زندگی با هیچ گیاه خاصی نیستند. ازتوباکتر یک باکتری آزادزی تثبیت کننده نیتروژن است که انرژی مورد نیاز خود را از تجزیۀ بقایای گیاهی و جانوری تأمین می­نماید. توانایی ساخت اکسین و هورمون­های محرک رشد، انواع ویتامین­های گروه B، انواع اسیدهای آمینه، سنتز مواد ضدقارچی برای مقابله با عوامل بیماریزای قارچی مانند فوزاریوم، اسکلروتیوم در ریزوکتونیاسولانی و … ، از امتیازات اضافی این باکتری به شمار می­رود.

   از جمله کودهای زیستی دیگر می توان به ورمی­کمپوست اشاره کرد. ورمی­کمپوست یک کود آلی زیستی و شامل یک مخلوط بیولوژیکی بسیار فعال از باکتری ها، آنزیم ها، بقایای گیاهی، کود حیوانی و کپسول های کرم­خاکی می­باشد که سبب ادامه تجزیه مواد آلی خاک و پیشرفت فعالیت­های میکروبی در بستر کشت گیاه می­گردد. این کود به لحاظ دارا بودن انواع ویتامین­ها، هورمونهای گیاهی و عناصرغذایی مورد نیاز گیاه اثر روی رشد و نمو گیاه دارد. این کود دارای بوی مطلوب و فاقد هر گونه آلودگی میکروبی می باشد. ورمی­کمپوست دارای خواص مختلفی است که عبارتند از: سبک و فاقد هر گونه بوی نامطبوع، عاری از تخم علف های هرز، حاوی میکروارگانیسم­های هوازی سفید مانندازتوباکتر، بالا بودن میزان عناصراصلی غذایی در مقایسه با سایر کودهای آلی، دارابودن عناصر میکرو مانند آهن، روی، مس و منگنز، دارا بودن مواد محرکه رشد گیاهی نظیر هورمون­ها، قابلیت بالای نگهداری آب و موادغذایی،  فرآوری سریعتر از سایر کمپوست­ها، عاری از باکتری­های غیرهوازی، قارچ­ها و میکروارگانیسم­های پاتوژن، قابل مصرف در پرورش کلیه محصولات کشاورزی (سجادی نیک،1389).

فرضیه­ها در این پژوهش عبارتند از:

  • استفاده از کود زیستی ازتوباکتر باعث افزایش عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس می­شود.

  • استفاده از کود زیستی ورمی­کمپوست باعث افزایش عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس می­شود.

  • استفاده از کودهای زیستی ازتوباکتر و ورمی­کمپوست با هم باعث افزایش عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس می­شود.

اهداف تحقیق در این پژوهش:

1-بررسی تأثیر کود زیستی ازتوباکتر بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس.

2- بررسی تأثیر کود زیستی ورمی­کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس.

3- بررسی تأثیر متقابل کودهای زیستی ازتوباکتر و ورمی­کمپوست بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه عدس.

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo