%34تخفیف

دانلود:بررسی تأثیر سبک های موسیقی انتخابی شنیداری بر بزهکاری در جرایم منافی عفت

تعداد199صفحه در فایل word

   این پژوهش به بررسی تأثیر سبک های موسیقی انتخابی شنیداری بر بزهکاری در جرایم منافی عفت، قتل  عمد و ایراد ضرب وجرح عمدی  پرداخت. امروزه، علم و تجربه اثرات موسیقی بر حالتهای روان شناختی و رفتار آدمی را ثابت کرده است.  با مراجعه به کتب طبی سابق و کتابهای قدیمی مربوط به اساتید موسیقی ثابت می شودکه قدما از این تجربه که موسیقی اثرات جالبی بر انسان، حیوان و حتی درختان و گلها دارد، برخوردار بوده اند . داروین معتقد است که موسیقی حتی بر گفتار مقدم است. کانال شنوایی یکی از اساسی ترین ورودی های اطلاعات به مغز است و یکی از منابع دریافتی آواها و صداهایی که می شنویم روان ما است که با اصول خاصی چون  ریتم، ضرباهنگ و ملودی ترکیب می یابد و پس از تجزیه و تحلیل در سیستم اعصاب مرکزی تبدیل به مفهوم دریافتی موسیقی می شود. موسیقی یکی از جدی ترین و ضروری ترین مسأله انسانی است که در متن زندگی انسان  رسوخ کرده است. با وجود اشاعه گسترده ای که انواع موسیقی دارد هنوز تأثیر آن به صورت یک معما باقی مانده است. موسیقی دانان و روان شناسان موسیقی، معتقدند که موسیقی اگر مناسب باشد چیزی فراتر از التذاذ برای انسان به ارمغان می آورد و در جهت بهسازی رفتاری وروانشناختی و حتی فیزیولوژی سیستم اعصاب مرکزی و جسمی فرد عمل می کند. واگر موسیقی با روان، سیستم اعصاب مرکزی و جسمی فرد نامناسب و یا نامتناسب باشد موجب بروز فرایندهای روانشناختی و عصب شناختی نا متعادل و بروز رفتارهای نامناسب از جمله آسیب به خود و دیگری می گردد. هدف از اجرای این پژوهش این بود که آیا میان جرم ارتکابی توسط بزهکار و نوع موسیقی شنیداری ایشان رابطه ای وجود دارد. به این منظور120 نفر (60  نفر زن و 60 نفرمرد) به صورت تصادفی از میان مرتکبین بزه منافی عفت، ایراد ضرب و جرح و قتل عمد انتخاب شدند و توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخته، نوع سبک شنیداری موسیقی ایشان مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل از بررسی پرسشنامه ها به وسیله نرم افزارspss  مورد تحلیل آماری قرار گرفت و نتایج نشان داد که میان نوع بزه ارتکابی و موسیقی شنیداری همبستگی معناداری وجود دارد (P<0/001 ). بنابراین آنچه فرد به عنوان موسیقی، استفاده شنیداری دارد بر رفتارهای ضد اجتماعی و ارتکاب جرم اثر گذار است .

کلیدواژه:  بزهکاری، سبک موسیقی، بزه، قتل، جرایم منافی عفت، ضرب و جرح، موسیقی پاپ، موسیقی راک، موسیقی رپ، موسیقی دستگاهی ایرانی.

  • مقدمه

   هر خالقی در خلق هر اثری به دنبال هدفی است که همین هدف کار و فعل او را حکیمانه کرده و به فعل وی معنا می بخشد. عدم وجود این عنصر مهم در خلق و ایجاد یک شئ، کار را عبث و بیهوده کرده و در نزد عقلاء از درجه‌ی ارزش و اعتبار ساقط می کند. نظام بزرگ آفرینش نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همه‌ی موجودات عالم در سایه‌ی هدف از پیش تعیین شده ای پا به عرصه‌ی وجود گذاشته اند[1].

   در یک دید کلان به انسان و جهان، خلقت انسان را می توان به عنوان جزئی از آفرینش و مخلوقی از مخلوقات پرودگار، در راستای هدف کلی آفرینش در نظر گرفت و تجلّی خداوند در مخلوقات و حیات بر پایه کمال و بالندگی را هدف نهایی خلقت انسان و جهان قلمداد کرد. بر این اساس، نقش آفرین هستی در تدارک این مقصود ابزار های متنوعی را در خدمت بشر قرار داده تا برای دریافت، هدایت و سوق او در طریق سعادت به شایستگی او را کفایت نماید.[2]

   از ابزار های در خدمت بشر می توان به حواس اشاره نمود: حواس، ما را از تمام جنبه هاي محيط خود آگاه مي سازد. چشم ها، داده بينايي را فراهم مي كنند؛ گوش ها، صوت راتشخيص مي دهند و در تعادل نيز نقش دارند؛ بيني و زبان به ترتيب به بوها و مزه هاي مختلف پاسخ مي دهند و اعصاب حسي پوست، ما را قادر به احساس تماس فيزيكي (لمس)، تغييرات دما و درد مي كنند. در هر مورد اطلاعات محيطي كه به وسيله اعضاي حسي تشخيص داده مي شود، به وسيله اعصاب به مغز منتقل مي شوند و در آنجا مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند.[3]

   از بین حواس پنج گانه  ما، حس شنوایی از اهمیت بالاتری برخوردار بوده.[4] اهميت قوه سامعه و نيروي شنوائي به عنوان دريچه اي براي دريافت حقايق و پل ارتباطي بين جهان بيرون و عالم درون، براي بشر روشن است. از طرفي عمده ترين مراكز اداره زندگي بشر در درون وي، يك پايگاه تفكر و انديشه يعني «مغز» است كه تدبير زندگي به دست اوست و ديگري «قلب » است كه مركز رشد عواطف واحساسات و معني و پايگاه تبلور عشق و ايمان مي باشد و مجراي ورود به هر دوي اينها از طريق دوحس عظيم باصره و سامعه ممكن و مقدور مي گردد.[5]

   لذا قصور نسبت به هركدام مسئوليت آور است وبه تعبير قرآن كريم «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا»[6] همانا گوش و چشم و دل انسان هر يك مورد سؤال قرار مي گيرد. از ديدگاه روانشناسي قرآني گاه اين مجاري با تعاملات ناشايست رفتاري مسدود مي گردد و گاه عواملي موجب انبساط آن مي شود و به تبع قبض و بسط اين مجاري، انبساط و انقباض در روان انسان ايجاد مي گردد.[7] بنابراين ممكن است يك شنيدني موجب سرور و نشاط و از سويي عامل بسط شكوفايي ذوق وقريحه در انسان گردد و به گونه اي كه چشم جان او را بگشايد و نغمه هاي ملكوتي را پذيرا شود آنگونه كه مادر عيسي زمزمه زيباي ملائك را مي شنيد، يا به تعبير قرآن كريم گاه يك نغمه الهي در درون بشر،مبدأ تحول و دگرگوني مي گردد به صورتي كه «اِذا تُلِيَتُ عَلَيْهِم آياتُهُ زادَتْهم ايمانا…»[8] و گاه آنچنان اين دريچه مسدود مي شود كه روح هرگونه انبساط و شادابي را از دست مي دهد و به قبض و كدورت مي گرايد، ديگر نه واجد ذوق است نه طالب رشد; بسط آن سطحي و قبضش دايمي، حظش از جمال ناقص و رضايت و بهره مندي او كاذب است، شوقش به لهو است و ميلش به لغو. اينها هستند كه موسيقي را به ابتذال مبدل مي سازند و از مسير حقيقي به انحراف مي كشانند. آنان كه در برداشت از موسيقي هنر و انضباط نمي پذيرند، روح آنان توان صعود ندارد اينجاست كه تن به شبيه سازي و تشبهي ناموزون دست مي زند و از مواد افيوني و تخديري كمك مي گيرند تا لحظاتي جسم و نفس خود را ازدست رنجهاي دنيوي رها سازند و در بي خيالي و غفلت به سر برند.

   بشر از ابتدايي ترين زمان زندگي با موسيقي هاي طبيعي در متن خلقت مأنوس بوده است، آهنگ مرغان خوش الحان، آب جويباران، ريزش آبشار، برخورد امواج با ساحل و… اولين آموزگار بشر درآموختن اين هنر بوده است. انسان وقتي آواز پرندگان را شنيد مفتون نازك كاريها و ظرافت در طبيعت و شاهكارهاي آفرينش شد، در مقام تقليد و ترويج برآمد، ابتدا از صداي خويش استفاده كرد و سپس از ابزارهاي طبيعي چون ني و دميدن هوا در چوب توخالي، و بعد ساختن سازها و ابزارهاي مختلف موسيقي.

   و اما امروز موسيقي مبين احساسات يك ملت است و سرود ملي هر كشوري متناسب با فرهنگش مي باشد، هنرهاي زيبا نماينده ذوق و روحيات ملل است. موسيقي زبان ادراكات و ترجمان دل است اگر مردم گرفتار آلام و مصائب زندگي شوند به قول مولوي در ني آنها آتش عشق مي افتد:

بشنو از ني چون حكايت مي كند               از زجدائي ها شكايت مي كند (مولوی)

اينجاست كه از اين هنر دو نوع برداشت مي شود. اول : مفهوم عمومي آن كه شامل هر صدا و آهنگ موزوني است كه تأثير در روان آدمي دارد و  دوم : مفهوم خاص موسيقي كه به انواع گوناگون تقسيم مي شود. و به تعبير ديگر گاه موسيقي طبيعي و گاه موسيقي هنري و مصنوعي است، كه نوع دوم همان محصول دست بشر است كه گاه انسان را مي خنداند و گاه مي گرياند ،گاه نشاط آور است و زماني انسان را در دنيايي از تخيل و پندار رها مي سازد. بر اين اساس رسالت هنرمند بسيار قابل توجه است، او در برابر خود و در برابرمردم مسئوليت دارد كه اگر در هر کدام قصور ورزد مورد سوال قرار مي گيرد. اگر آهنگ، روح سازندگي و بالندگي داشت و احساسات دروني و پسنديده را به ترسيم كشاند هم براي هنرمند و هم براي جامعه پيام دارد. اما اگر حامل پيام ارزشي نبود، منشأ بطالت و بيهودگي و لهو و لغو و در نهايت انحراف و افسردگي فرد و جامعه است و به عنوان يكي از ابزارهاي استعمار و استثمار مورد استفاده قرار مي گيرد.

[1]– واعظی، احمد، بی تا، انسان از دیدگاه اسلام، ص 146.

[2]– جعفری، محمد تقی، بی تا، آفرینش انسان، ص 140.

[3]– گایتون ، آرتور . ترجمه حوری سپهری، 1387، فیزیولوژی پزشکی، ص 650.

[4]– امامی میبدی، محمد علی،1382، آناتومی انسان، ص 251.

[5]– پیشین. ص 252.

[6]– قرآن، سوره اسراء، آیه 36.

[7]– چیت سازیان، مرتضی، بی تا، کتاب الکترونیکی موسیقی در اسلام. ص 1.

[8]– قرآن، سوره انفال، آیه 2.

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo