بررسي مولكولي و الكتروفيزیولوژیک روند رمیلیناسیون هیپوکمپ موش صحرایی پس از القای دمیلیناسیون با لیزولسیتین
تعداد111صفحه در فایل word
دميلينه شدن، رويدادي پاتولوژيک و غير معمول در سيستم عصبي است. معمولاً پس از دميلينهشدن، رميليناسيون (پاسخ رژنريتيو خود به خودي) رخ ميدهد که نمونهاي از توان ترميم سيستم عصبي آسيبديده توسط مشارکت سلولهاي پيشساز چندظرفيتي است. MS يک بيماري التهابي مزمن دميلينهکنندة سيستم عصبي مرکزي است كه در آن اليگودندروسيتهاي ميلينساز هدف حملات التهابي و ايمني قرار ميگيرند. هيپوکمپ به شدت نسبت به صدمات مختلف از جمله بيماري MS آسيبپذير و حساس است. اين مطالعه با هدف ارزيابي تغييرات بيان ژنهاي MBP (نشانگر اليگودندروسيتهاي بالغ)، Olig2 (نشانگر پيشسازهاي اليگودندروسيتي)، GFAP(نشانگر فعاليت آستروسيتها) و Nestin (نشانگر سلولهاي بنيادي عصبي) و ارزیابی تغییرات ثبت پتانسيلهاي ميداني از سلولهاي گرانولار شکنج دندانهدار به دنبال القاي دميليناسسيون در هيپوکمپ انجام شد.
روشها: اين مطالعه بر روي موشهاي نر بالغ نژاد اسپراگ-دالي با دامنة وزني 280 تا 330 گرم انجام شد. موشها تزريق استريوتاکسيک سالين يا ليزولسيتين داخل هيپوکمپي دريافت کردند. بيان ژنهاي MBP، Olig2، GFAP و Nestin در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق ارزيابي شدند. با استفاده از دستگاه استريوتکس، الکترود تحريک دو قطبي و الکترود ثبت تک قطبي در هيپوکمپ راست قرار گرفت. ثبت پتانسيلهاي ميداني قبل از تزريق و در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق انجام شد.
يافتهها: تفاوتي بين گروههاي دريافتکنندة سالين و بدون تزريق در بيان چهار ژن مورد مطالعه نبود. در روزهاي 2 و 7 پس از تزريق، کاهش بيان MBP و افزايش بيان Olig2، GFAP و Nestin مشاهده شد. در روز 28 بيان MBP تا سطوح کنترل افزايش و بيان Olig2، GFAP و Nestin کاهش يافت. تغييرات معناداري در شيب پتانسيل پسسيناپسي تحريکي تجمعي يا در دامنة اسپايک تجمعي و نيز در روزهاي ياد شده پس از تزريق سالين مشاهده نشد. در روز 2 پس از تزريق ليزولسيتين در پارامترهاي مزبور کاهش معنادار مشاهده شد، اما پس از 28 روز اين پارامترها افزايش يافته و تفاوت معناداري را با روز قبل از تزريق نشان ندادند.
نتيجهگيري: يافتههاي ما وجود روندهاي دميليناسيون و رميليناسيون را به دنبال تزريق موضعي ليزولستين به داخل هيپوکمپ نشان ميدهد. به نظر ميرسد سلولهاي پيشساز اليگودندروسيت و سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد در روند بازسازي ميلين دخيلاند. همچنين يافتههاي به دست آمده حاکي از آن است که بين رخداد فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون و تغييرات عملکردي در هدایت مسير پرفورنت به سلولهاي گرانولار شکنج دندانهدار همخواني وجود دارد. تغييرات مشاهده شده در ثبت پتانسيلهاي ميداني، ممکن است شاخص عملکردي مناسبي براي فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون محسوب شوند.
واژگان کليدي: دميليناسيون، رميليناسيون، ليزولستين، هيپوکمپ، سلولهاي پيشساز اليگودندروسيت، سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد، ثبت پتانسيل ميداني، موش صحرايي.