%40تخفیف

بررسي مولكولي و الكتروفيزیولوژیک روند رمیلیناسیون هیپوکمپ موش صحرایی پس از القای دمیلیناسیون با لیزولسیتین

تعداد111صفحه در فایل word

دميلينه شدن، رويدادي پاتولوژيک و غير معمول در سيستم عصبي است. معمولاً پس از دميلينه­شدن، رميليناسيون (پاسخ رژنريتيو خود به خودي) رخ مي­دهد که نمونه­اي از توان ترميم سيستم عصبي آسيب­ديده توسط مشارکت سلولهاي پيش­ساز چندظرفيتي است. MS يک بيماري التهابي مزمن دميلينه­کنندة سيستم عصبي مرکزي است كه در آن اليگودندروسيت­هاي ميلين­ساز هدف حملات التهابي و ايمني قرار مي­گيرند. هيپوکمپ به شدت نسبت به صدمات مختلف از جمله بيماري MS آسيب­پذير و حساس است. اين مطالعه با هدف ارزيابي تغييرات بيان ژن­هاي MBP (نشانگر اليگودندروسيت­هاي بالغ)، Olig2 (نشانگر پيش­سازهاي اليگودندروسيتي)،   GFAP(نشانگر فعاليت آستروسيت­ها) و Nestin (نشانگر سلولهاي بنيادي عصبي) و ارزیابی تغییرات ثبت پتانسيل­هاي ميداني از سلولهاي گرانولار شکنج دندانه­دار به دنبال القاي دميليناسسيون در هيپوکمپ انجام شد.

روشها: اين مطالعه بر روي موشهاي نر بالغ نژاد اسپراگ-دالي  با دامنة وزني 280 تا 330 گرم انجام شد. موشها تزريق استريوتاکسيک سالين يا ليزولسيتين داخل هيپوکمپي دريافت کردند. بيان ژنهاي MBP،  Olig2، GFAP و Nestin در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق ارزيابي شدند. با استفاده از دستگاه استريوتکس، الکترود تحريک دو قطبي و الکترود ثبت تک قطبي در هيپوکمپ راست قرار گرفت. ثبت پتانسيل­هاي ميداني قبل از تزريق و در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق انجام شد.

يافته­ها: تفاوتي بين گروه­هاي دريافت­کنندة سالين و بدون تزريق در بيان چهار ژن مورد مطالعه نبود. در روزهاي 2 و 7 پس از تزريق، کاهش بيان MBP و افزايش بيان Olig2، GFAP و Nestin مشاهده شد. در روز 28 بيان MBP تا سطوح کنترل افزايش و بيان Olig2، GFAP و Nestin کاهش يافت. تغييرات معناداري در شيب پتانسيل پس­سيناپسي تحريکي تجمعي يا در دامنة اسپايک تجمعي و نيز در روزهاي ياد شده پس از تزريق سالين مشاهده نشد. در روز 2 پس از تزريق ليزولسيتين در پارامترهاي مزبور کاهش معنادار مشاهده شد، اما پس از 28 روز اين پارامترها افزايش يافته و تفاوت معناداري را با روز قبل از تزريق نشان ندادند.

نتيجه­گيري: يافته­هاي ما وجود روندهاي دميليناسيون و رميليناسيون را به دنبال تزريق موضعي ليزولستين به داخل هيپوکمپ نشان مي­دهد. به نظر مي­رسد سلولهاي پيش­ساز اليگودندروسيت و سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد در روند بازسازي ميلين دخيل­اند. همچنين يافته­هاي به دست آمده حاکي از آن است که بين رخداد فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون و تغييرات عملکردي در هدایت مسير پرفورنت به سلولهاي گرانولار شکنج دندانه­دار همخواني وجود دارد. تغييرات        مشاهده شده در ثبت پتانسيل­هاي ميداني، ممکن است شاخص عملکردي مناسبي براي فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون محسوب شوند.

واژگان کليدي: دميليناسيون، رميليناسيون، ليزولستين، هيپوکمپ، سلولهاي پيش­ساز اليگودندروسيت، سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد، ثبت پتانسيل ميداني، موش صحرايي.

مقدمه: دميلينه شدن، رويدادي پاتولوژيک و غير معمول در سيستم عصبي است. معمولاً پس از دميلينه­شدن، رميليناسيون (پاسخ رژنريتيو خود به خودي) رخ مي­دهد که نمونه­اي از توان ترميم سيستم عصبي آسيب­ديده توسط مشارکت سلولهاي پيش­ساز چندظرفيتي است. MS يک بيماري التهابي مزمن دميلينه­کنندة سيستم عصبي مرکزي است كه در آن اليگودندروسيت­هاي ميلين­ساز هدف حملات التهابي و ايمني قرار مي­گيرند. هيپوکمپ به شدت نسبت به صدمات مختلف از جمله بيماري MS آسيب­پذير و حساس است. اين مطالعه با هدف ارزيابي تغييرات بيان ژن­هاي MBP (نشانگر اليگودندروسيت­هاي بالغ)، Olig2 (نشانگر پيش­سازهاي اليگودندروسيتي)،   GFAP(نشانگر فعاليت آستروسيت­ها) و Nestin (نشانگر سلولهاي بنيادي عصبي) و ارزیابی تغییرات ثبت پتانسيل­هاي ميداني از سلولهاي گرانولار شکنج دندانه­دار به دنبال القاي دميليناسسيون در هيپوکمپ انجام شد.

روشها: اين مطالعه بر روي موشهاي نر بالغ نژاد اسپراگ-دالي  با دامنة وزني 280 تا 330 گرم انجام شد. موشها تزريق استريوتاکسيک سالين يا ليزولسيتين داخل هيپوکمپي دريافت کردند. بيان ژنهاي MBP،  Olig2، GFAP و Nestin در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق ارزيابي شدند. با استفاده از دستگاه استريوتکس، الکترود تحريک دو قطبي و الکترود ثبت تک قطبي در هيپوکمپ راست قرار گرفت. ثبت پتانسيل­هاي ميداني قبل از تزريق و در روزهاي 2، 7، 14 و 28 پس از تزريق انجام شد.

يافته­ها: تفاوتي بين گروه­هاي دريافت­کنندة سالين و بدون تزريق در بيان چهار ژن مورد مطالعه نبود. در روزهاي 2 و 7 پس از تزريق، کاهش بيان MBP و افزايش بيان Olig2، GFAP و Nestin مشاهده شد. در روز 28 بيان MBP تا سطوح کنترل افزايش و بيان Olig2، GFAP و Nestin کاهش يافت. تغييرات معناداري در شيب پتانسيل پس­سيناپسي تحريکي تجمعي يا در دامنة اسپايک تجمعي و نيز در روزهاي ياد شده پس از تزريق سالين مشاهده نشد. در روز 2 پس از تزريق ليزولسيتين در پارامترهاي مزبور کاهش معنادار مشاهده شد، اما پس از 28 روز اين پارامترها افزايش يافته و تفاوت معناداري را با روز قبل از تزريق نشان ندادند.

نتيجه­گيري: يافته­هاي ما وجود روندهاي دميليناسيون و رميليناسيون را به دنبال تزريق موضعي ليزولستين به داخل هيپوکمپ نشان مي­دهد. به نظر مي­رسد سلولهاي پيش­ساز اليگودندروسيت و سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد در روند بازسازي ميلين دخيل­اند. همچنين يافته­هاي به دست آمده حاکي از آن است که بين رخداد فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون و تغييرات عملکردي در هدایت مسير پرفورنت به سلولهاي گرانولار شکنج دندانه­دار همخواني وجود دارد. تغييرات        مشاهده شده در ثبت پتانسيل­هاي ميداني، ممکن است شاخص عملکردي مناسبي براي فرآيندهاي دميليناسيون و رميليناسيون محسوب شوند.

واژگان کليدي: دميليناسيون، رميليناسيون، ليزولستين، هيپوکمپ، سلولهاي پيش­ساز اليگودندروسيت، سلولهاي بنيادي عصبي درونزاد، ثبت پتانسيل ميداني، موش صحرايي.

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...
enemad-logo