مقایسهی نظریههای نشانهشناختی و پدیدارشناختی سینما
(و تحلیل چند فیلم شاخص از سینمای ایران بر اساس این نظریهها)
چکیده
علوم نوین در قالب نظریهها رشد و گسترش یافته است. نظریهها قطعی نیستند، بلکه ʼامکانیʻ هستند در میان امکانهای دیگر، و تبیینی هستند که ʼتا اطلاع ثانویʻ ــ تا زمانی که تبیین بهتری ارائه نشده است ــ معتبر شمرده میشوند. همین ویژگی، لزوم گفتوگو و تضارب آراء را در میان نظریههای رقیب برجسته میکند. نظریهها شناختِ ما را از جهانْ صورتبندی میکنند و به کوششهای عملیِ ما جهت میدهند. از این منظر، نظریههای سینمایینیز جوانب نامکشوفِ سینما را روشن میسازند و درک و دریافتِ سینماگران، منتقدان و تماشاگران را از سینما ارتقاء میدهند.
در پایاننامهی حاضر، به دو گرایش مهم و تأثیرگذار در ʼنظریهی فیلمʻ پرداخته شده است که بر پایهی دو جنبش بزرگ فکری در قرن بیستم شکل گرفتهاند: نشانهشناسی و پدیدارشناسی. نشانهشناسیِ فیلم در پیِ آن است که اولاً، عناصر سازندهی فیلم سینمایی را شناسایی و کارکردِ هر یک را در ساختار فیلم مشخص کند؛ ثانیاً، معناهای پنهان و تنیده شده در این عناصر را کشفو ارتباطِ آنها را با عناصر برونمتنی و بینامتنی پیدا کند. پدیدارشناسیِ فیلم نیزبه دنبالِ آن است که اولاً، پیشداوریها و عادتهای ما را دربارهی موضوع به کناری نهد و، از این طریق، ما را بیواسطه به موضوع نزدیک کند تا معنای نهفته در اثر را کشف کنیم؛ ثانیاً، به دریافتِ احساسی و شهودی ما، فارغ از دلایل و روابط منطقی، اصالت دهد و آن را معتبر شمرَد (اهمیت این نکته،در پدیدههایی همچون هنرــ کهعلاوه بر خِرَد، احساس و عاطفهی مارا نیز درگیر میکنند ــ روشنتر میشود).
در این پژوهش، چهار فیلم،از چهار گرایشِ متفاوت در سینمای ایران، برگزیده شدهو تحلیل نشانهشناسانه و پدیدارشناسانه شدهاند ــ فیلمهای خانهی دوست کجاست؟، شاید وقتی دیگر، لیلا، و دربارهی الی.نگارندهاز این تحلیلهاکمک گرفته است تا مباحث نظریِ مطرحشدهدر پایاننامه را محک بزندو روشن سازد کهروشهای نشانهشناختی و پدیدارشناختی، هر یک در تحلیلِ کدام وجوه از فیلمها کارآمدتر اند.
واژگان کلیدی
نظریهی فیلم، نشانهشناسی، پدیدارشناسی، سینمای ایران
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.